دزدی به نام «آقای ایکس» که عذاب وجدان داشت، دستگیر شد!/ او هنگام سرقت، کاغذی می نوشت و از مالباخته عذرخواهی می کرد
اجتماعي
بزرگنمايي:
پیام مازند - به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه ایران نوشت:
چندی پیش گزارش از خانهای در شمال پایتخت به پلیس اعلام شد. وقتی تیم تحقیق راهی محل شدند، دریافتند سارقان از طریق بالکن وارد خانه شده و اقدام به سرقت طلا و جواهرات صاحبخانه کردهاند اما موضوعی که نظر آنها را به خود جلب کرد، دست نوشتهای بود که با ماژیک قرمز روی آینه نوشته شده بود.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
مضمون آن نشان میداد یکی از سارقان از سرقت پشیمان است و به اجبار سرقت را مرتکب شده و جبران خواهد کرد. امضای پای نوشته هم به نام آقای ایکس بود.
بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقتها، دو مرد جوان نقابدار را نشان داد.
در حالی که تحقیقات برای دستگیری آقای ایکس ادامه داشت، کارآگاهان با شکایتهای مشابه مواجه شدند که درهمه سرقتها یادداشتی روی آینه یا کاغذ با همان امضا به چشم میخورد.
دستگیری متهمان
بررسیهای تیم تحقیق ادامه داشت تا اینکه مأموران یکی از کلانتریها حین گشت با موتورسیکلتی با پلاک مخدوش مواجه شدند. مأموران دستور ایست داده و موتورسواران ابتدا سعی کردند با حرکات مارپیچ راهی برای فرار پیدا کنند. اما در کوچهای بنبست ناچار به تسلیم شدند. در بازرسی از داخل کوله پشتی موتورسواران مقداری طلا و سکه به همراه چند برگه که روی آن با ماژیک قرمز جملاتی نوشته شده بود، کشف شد.
بنابراین متهمان با اعتراف به سرقتها تحویل مراجع قضایی شدند.
عذاب وجدان آقای ایکس هومن، در تمامی سرقتهایش با ماژیک قرمز روی آینه مینوشت از سرقت پشیمانم و به محض اینکه پول بدستم برسد بدهیتان را برمی گردانم. او بعد از معذرتخواهی پای نوشتهاش امضا میکرد: آقای ایکس
چرا برای مالباختهها یادداشت میگذاشتی؟
چون عذاب وجدان داشتم. باورتان میشود گاهی اوقات در محل سرقت به همدستم میگفتم بهتر است برگردیم و او به من میگفت پول دیه را چه میکنی؟ و من به خاطر پول دیه مجبور به سرقت بودم.
ماجرای دیه چیست؟
قرار بود با دختری ازدواج کنم. روز نامزدی به آرایشگاه رفتم اما آرایشگر خیلی موهایم را بد کوتاه کرد و همین مسأله باعث دعوایمان شد. بعد از آن دست به یقه شدیم و او را زدم البته خدا به من رحم کرد زنده ماند. مرد آرایشگر هم شکایت کرد و محکوم به پرداخت دیه شدم اما توانایی پرداخت دیه را نداشتم و همین مسأله باعث شد به زندان بیفتم.
چطور آزاد شدی پس؟
از داخل زندان بارها با شاکی تماس گرفتم و از او خواستم، رضایت بدهد. درنهایت هم قبول کرد یک چک دو ماهه به او بدهم و او هم رضایت بدهد از زندان آزاد شوم. از زندان آزاد شدم اما پولی برای پرداخت نداشتم و کاری هم گیرم نیامد. یک روز به یکی از هم سلولیهایم که زودتر از من آزاد شده بود و سابقه سرقت داشت، زنگ زدم. آن روز قصدم این بود با کسی درد دل کنم اما او پیشنهاد سرقت داد. اول قبول نکردم اما مگر چارهای جز این داشتم.
چرا آقای ایکس؟
من برای مالباختهها مینوشتم اموالتان را بر میگردانم و برای اینکه اسم اصلیام لو نرود مینوشتم آقای ایکس. اما فکر نمیکردم به این زودی دستگیر شوم و وضعیتم بدتر شود.
27302
کد خبر 2056655
-
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۹:۲۹
-
۱۵ بازديد
-

-
پیام مازند
لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/891595/