فاضل میبدی: تعجب میکنم برخی از آقایان میگویند ما برای اقتصاد و معیشت، انقلاب نکردیم
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام مازند - یک استاد حوزه و دانشگاه یکی از وظایف حکومتها حفظ آزادی فکری، اقتصادی و اجتماعی مردم است، گفت: چرا انسان باید در جامعه، گرسنه بماند؟ گاهی تعجب میکنم که برخی از آقایان میگویند ما برای اقتصاد و معیشت، انقلاب نکردیم! این گروه، یا اسلام را نشناختهاند و یا از ابتدا با انقلاب نبودهاند؛ چون آنچه جامعه را به شورش یا انقلاب و یا حرکت اجتماعی میکشاند، فقر و گرسنگی است.
به گزارش جماران، حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی طی سخنانی با موضوع «رابطه تقوا و معیشت» در دفتر مرحوم آیتالله العظمی یوسف صانعی(ره)، با اشاره به آیه 17 سوره قلم گفت: اگر خواسته باشیم مسکینی را در جامعه، محروم دارید و سوگند یاد کنید که به آنان چیزی ندهید و رهایشان کنید، طبق بیان قرآن، نتیجهاش زوال حرث شماست؛ چنان که خداوند میفرماید: (وَ إِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ).
این استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه جهتگیری پیامبر(ص) در مکه کاملاً ضد طبقاتی است، افزود: آن حضرت در حین آموزش ایمان و توحید، میخواهد طبقه فرودست جامعه را ارتقا بخشد و مصادیق طبقه فرودست، گاهی یتامی هستند؛ گاهی مساکین؛ گاهی فقرا؛ گاهی ابن السبیل و گاهی فی الرقاب. اینها طبقاتیاند که در جامعه از حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برخوردار نیستند.
وی با تأکید بر اینکه بردگی فکری، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از مصادیق بردگی هستند، تصریح کرد: انسان همواره باید در حال گسستن بندها باشد تا به آزادی برسد. این بردگیها و بندگیها را گاهی انسان خودش بر خویشتن تحمیل میکند و خود را به دست خودش به بند میکشد؛ گاهی نیز از بیرون، او را به بند میکشانند. «جان لاک» نویسنده فرانسوی در کتاب «آزادی» مینویسد: ما گمان میکنیم آزادی به معنای آزادی انسانها از بردگی است. در اروپا تا قرن هجدهم، بردگی رواج داشت و بردگان را از آفریقا به آنجا میآوردند و خرید و فروش میکردند. جالب است که در تاریخ هم میخوانیم روحانیان پروتستان آمریکا بیانهای علیه اعلامیه بشردوستانه حقوق بشر، صادر کردند و گفتند شما که بردگی را لغو میکنید، جواب خدا را چه خواهید داد؟ این قانون موجب میشود عذاب الهی نازل گردد.
فاضل میبدی ادامه داد: این دیدگاه روحانیان پروتستان است که کمی جلوتر از کاتولیکها بودند. اینان علیه لغو بردگی به معنای همان قدیم خود (خرید و فروش انسان) موضع گرفتند. در این کتاب میخوانیم که یکی از وظایف حاکمان و حکومتها حفظ آزادی فکری، اقتصادی و اجتماعی مردم است؛ یعنی هر لحظه، امکان دارد که انسان در دامی بیفتد. اینکه کسی شب بخوابد و دغدغه فردای خود را داشته باشد یا کاری را شروع کند و دغدغه آینده کاری خود را داشته باشد، نوعی بردگی فکری است. اگر کسی در دانشگاه، سخنی میگوید ولی دغدغه دارد که در بیرون از محیط دانشگاه، برایش لوازمی به همراه خواهد داشت یا نه، نوعی بردگی فکری است.
وی «بردگی اقتصادی» را بدترین نوع بردگی دانست و افزود: غالب آیاتی که در مکه، نازل شده، حاوی کلمه «انفاق» یا «اطعام مساکین» یا «سهم فقرا» و یا «سهم یتیمان» است و پیامبر(ص) قصد دارد در جامعهای که کسانی از طبقه فرودست جامعه به شمار میروند و مشکلات معیشتی دارند، اما در مقابل، طبقه فرادست جامعه و افرادی چون ابوجهلها و ابولهبها آزادگی را از مردم گرفتهاند، آزادگی را به آنان باز گرداند.
این استاد حوزه و دانشگاه تأکید کرد: چرا انسان باید در جامعه، گرسنه بماند؟ گاهی تعجب میکنم که برخی از آقایان میگویند ما برای اقتصاد و معیشت، انقلاب نکردیم! این گروه، یا اسلام را نشناختهاند و یا از ابتدا با انقلاب نبودهاند؛ چون آنچه جامعه را به شورش یا انقلاب و یا حرکت اجتماعی میکشاند، فقر و گرسنگی است. ممکن است شب بر سر سفره من نان و غذایی باشد، اما در مقایسه با کسی که ثروت جامعه را به جیب زده، فقیرترم و این همان فقر احساسی است که چیزی کم از فقر واقعی ندارد. ممکن است کسی واقعاً نداشته باشد، اما نباید کاری کنیم که احساس فقر داشته باشد. مثلاً فرزند من به مدرسه میرود و میبیند همشاگردیاش کیف بهتر و لباس زیباتری دارد و در همه چیز، از او فراتر است، اینجاست که با خود میگوید که چرا باید او در چنین شرایطی، زندگی کند و ما در شرایطی دیگر؟ این فقر احساسی است و آسیب کمی هم ندارد.
وی با تأکید بر اینکه اگر نمازی هست، باید در کنارش معیشت مردم نیز شکل گیرد، اظهار داشت: در قرآن بیتوجهی به طبقات فرودست جامعه، نوعی تکذیب دین تلقی شده و جالب اینکه، همانگونه که در قرآن، عوامل ایجابی برای از بین بردن بردگیها و بندگیهای اقتصادی، ذکر شده، با عوامل سلبی آن هم مبارزه کرده و فرموده است: (وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ). قرآنی که برای بهشتی کردن ما آمده، به کمفروشان، اشاره و آنها را تهدید میکند. خدا باید بسیار عصبانی باشد که از واژه «ویل» استفاده کند و این در چند جای قرآن به کار رفته است. عملکرد مطففین چه بوده که قرآن اینگونه بر آنان میتازد؟ آنان دو کار میکردند؛ اگر میخواسته به دیگران بفروشد، گرانتر میفروخته و کمتر میداده؛ و از سوی دیگر هم اگر قصد خرید داشته، مقدار کالا را کمتر، برآورد میکرده است.
فاضل میبدی گفت: یکی از بخشهای مظلوم و متروک قرآن، همین بخشهای مربوط به طبقات فرودست جامعه است. ما این را تعمیم میدهیم و گفتیم که اگر قرار باشد واژگان قرآن، این کتاب را جاودانه کند، باید در روزگاران ما معنایش توسعه یابد. «بیع» در عصر نزول، یک معنا داشته اما امروزه، معنایش توسعه پیدا کرده و «مطفف» نیز از همین دست کلمات است. زمانی که دولت و سازمان بورس در جیب مردم، دست میبرد و برای جبران کسری بودجه خود، ارزش پول یک عده را کاهش میدهد و یا ارزش پول دیگری را میافزاید، یا دست به کارهای دیگر میزند، وضعیتی بدتر از مطفف دارد؛ چون وقتی قصد دارد از مردم بستاند، خوب میگیرد، ولی اگر بخواهد به مردم بدهد، نمیدهد.
وی ادامه داد: من که پارسال مثلاً یکصد میلیون سپرده در بانک داشتهام، اما ارزش آن امروز با سیاستها اقتصادی دولت، به هشتاد یا پنجاه میلیون کاهش یافته، شایسته «ویل» است یا نه؟ نوسانات اقتصادی، نوعی اضطراب در جامعه پدید میآورد که با روح مردم، بازی میکند. اگر خداوند میفرماید «أحل الله البیع و حرم الربا» و در ادامه میفرماید کسانی که ربا میخورند، به جنگ با خدا برخاستهاند، علت اینکه چنین حکم با حرمت ربا برخورد کرده، این است که حق طبقه فرودست جامعه را بر میدارند و به جیب طبقه فرادست میریزند و کار ربا جز این نیست که از جیب برخی بر دارد و به جیب سرمایهداران، ثروتمندان و رانتخواران بریزد.
این استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: اگر در حق انسانها بیاعتنا باشیم، به ایمان به الله و یوم الآخره نیز بیاعتنا خواهیم بود. این دو باید در کنار هم به پیش بروند؛ چرا که «من لا معاش له لا معاد له» و در یکی از زیباترین آیات اخلاقی خویش فرمود «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ». معنای واژه «بِرّ» نیکی با وسعت نظر است و فرق آن با احسان در همین است که این وسعت در احسان نیست، ولی در نیکی، وجود دارد. این آیه میفرماید نگاه، دید و روح شما آنگاه به یک فضای بزرگ میپیوندد که در نیکیتان، آنچه را دوست میدارید، انفاق کنید. در اینجا بحث از بهشت و ایمان به خدا مطرح نیست، بلکه سخن از ارتباط با انسانهای دیگر است.
-
سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۷:۵۹
-
۱۹ بازديد
-

-
پیام مازند
لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/874316/