بزرگنمايي:
پیام مازند - ماهگرفتگی، پدیدهای که در گذشته نماد خشم خدایان و اهریمن تلقی میشد، امروز به ابزاری برای کشف اسرار کیهان تبدیل شده است، از الواح بابلی تا دادههای ماهوارههای ناسا، این رویداد نجومی نهتنها سیر تحول دانش بشر را روایت میکند، بلکه همچنان در هنر، فلسفه و فناوریهای نوین، جایگاهی نمادین و علمی دارد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، ماهگرفتگی در طول تاریخ، همواره مرز بین واقعیت و خیال را درنوردیده است، برای تمدنهای باستانی، این پدیده نهتنها یک رویداد نجومی، بلکه پیامی از سوی خدایان یا ارواح بود؛ در تمدن بابل کاهنان با ثبت دقیق تاریخ گرفتگیها در الواح گلی (همچون مجموعه «اِنوما آنو اِنلیل»)، سعی داشتند الگوهایی برای پیشبینی بلایای طبیعی یا تغییرات سیاسی پیدا کنند، آنها معتقد بودند ماهگرفتگی نشانهای از خشم «سین»، خدای ماه، است و برای دفع خطر، مراسم قربانی برگزار میکردند.
در ایران باستان، متون زرتشتی همچون «بندهش» ماهگرفتگی را نتیجه حمله اهریمن به ماه (نماد اهورامزدا) میدانستند؛ مردم با خواندن دعاهای خاص و روشن کردن آتش، سعی در بازگرداندن روشنایی ماه داشتند، این نگرش در شاهنامه فردوسی نیز بازتاب یافته است؛ جایی که گرفتگی ماه به عنوان نشانهای شوم برای پادشاهان توصیف میشود.
در چین باستان، افسانهها از اژدهایی سخن میگفتند که ماه را میبلعد، مردم با کوبیدن ظروف و ایجاد سر و صدا، سعی در فراری دادن اژدها داشتند، حتی امپراتوران چین، پس از گرفتگی، به بازنگری در سیاستهای خود میپرداختند، زیرا آن را نشانهای از نارضایتی آسمان میدانستند.

تحول بزرگ زمانی رخ داد که ستارهشناسان یونانی همچون هیپارخوس (قرن دوم پیش از میلاد) و بطلمیوس (قرن دوم میلادی) با مدلهای هندسی، حرکت ماه و خورشید را توصیف کردند. بطلمیوس در کتاب «المجسطی» نشان داد که ماهگرفتگی نتیجه قرارگیری زمین بین خورشید و ماه است. هرچند مدل زمینمرکزی او نادرست بود، اما پایهای برای محاسبات بعدی شد. با ظهور انقلاب کوپرنیکی در قرن 16، درک بشر از جایگاه زمین در کیهان دگرگون شد. یوهانس کپلر در قرن 17 با کشف قوانین حرکت سیارات، نشان داد که ماهگرفتگیها نه تصادفی، بلکه قابل پیشبینیاند؛ این کشفیات، ماهگرفتگی را از اسطوره به علم تبدیل کرد؛ ماهگرفتگی زمانی رخ میدهد که سه جرم آسمانی «زمین، ماه و خورشید» در یک خط مستقیم قرار گیرند، این همراستایی تنها در شرایط خاصی ممکن است:
ماه باید در فاز بدر باشد تا در مقابل خورشید نسبت به زمین قرار گیرد.
ماه باید از صفحه مداری زمین (دایرهالبروج) عبور کند . از آنجا که مدار ماه نسبت به دایرهالبروج 5 درجه شیب دارد، این همراستایی به ندرت اتفاق میافتد؛ به همین دلیل، در هر سال تنها 2 تا 5 ماهگرفتگی رخ میدهد.
انواع ماهگرفتگی گرفتگی تمام (Total) : ماه بهطورکامل وارد سایه اصلی زمین (اومبرا) میشود، در این حالت ماه به جای ناپدید شدن، به رنگ سرخ مایل به قهوهای (ماه سرخ یا Blood Moon) دیده میشود. این رنگ به دلیل شکست نور خورشید در جو زمین ایجاد میشود. جو زمین طولموجهای آبی نور را پراکنده کرده و طولموجهای قرمز را عبور میدهد.
گرفتگی جزئی (Partial) : تنها بخشی از ماه وارد سایه زمین میشود.
گرفتگی نیمسایهای (Penumbral) : ماه از ناحیه نیمسایه زمین (پنومبرا) عبور میکند و کاهش روشنایی آن بسیار جزئی است، به طوری که با چشم غیرمسلح به سختی قابل تشخیص است.
چرخه ساروس : بابلیها نخستین کسانی بودند که متوجه شدند ماهگرفتگیها هر 18 سال و 11 روز (یک چرخه ساروس) تکرار میشوند. امروزه میدانیم این چرخه ناشی از همترازی مجدد مدار ماه و زمین است، هر چرخه ساروس شامل 71 ماهگرفتگی است که به مرور زمان از نظر جغرافیایی جابهجا میشوند.

ماهگرفتگی همواره الهامبخش خلق آثار ادبی و هنری بوده است؛ آثاری همچون «مهابهاراتا» هند، گرفتگی ماه را نمادی از جنگ بین خیر و شر میدانست و در اساطیر نورس، گرگ «اسکول» هنگام گرفتگی، ماه را تعقیب میکند. جی. آر. آر. تالکین در «ارباب حلقهها» از ماه سرخ به عنوان نشانهای از ظهور سائورون استفاده کرد.
در رمان «کودک ماه» اثر ایان مکیوان، گرفتگی ماه استعارهای از تحولات درونی شخصیتها است. نقاش رنسانسی، آلبرشت دورر، در اثر «ملانکولیا» ماه گرفتگی را به عنوان نمادی از اندیشه عمیق ترسیم کرد. در عصر مدرن، هنرمند ژاپنی تسوهکو میزوتی در مجموعه «خاطرات کیهانی»، ماه سرخ را با تکنیکهای دیجیتال به تصویر کشیده است. در سینما، فیلم «آپوکالیپتو» مل گیبسون از ماه گرفتگی به عنوان پیشدرآمدی بر فروپاشی تمدن مایا استفاده کرد. حتی در موسیقی، آهنگ «Blood Moon» گروه موسیقی «هیلم» به بررسی مفاهیم عرفانی این پدیده پرداخته است.
مطالعه ماهگرفتگیها دستاوردهای علمی چشمگیری داشته است:
آزمون نظریه نسبیت : در سال 1919، آرتور ادینگتون با رصد خمش نور ستارگان در حین خورشیدگرفتگی، پیشبینی اینشتین درباره انحراف نور در میدان گرانشی را تأیید کرد، اگرچه این آزمایش در خورشیدگرفتگی انجام شد، اما ماهگرفتگیها نیز ابزاری برای بررسی اثرات مشابه هستند.
بررسی جو زمین : طیفسنجی نور منعکس شده از ماه در حین گرفتگی، اطلاعاتی درباره ترکیب جو زمین (همچون غلظت اوزون و ذرات آئروسل) ارائه میدهد.
اکتشافات ماه : فضاپیمای LRO (مدارگرد شناسایی ماه) ناسا، در طول گرفتگیها، تغییرات دمای سطح ماه را اندازهگیری میکند. از آنجا که در تاریکی سایه زمین، دمای ماه از 120°C به 150°C- میرسد، این دادهها به درک ویژگیهای حرارتی خاک ماه کمک میکنند.
جستوجوی حیات فرازمینی : دانشمندان با شبیهسازی گرفتگی در سیارات دیگر، به بررسی امکان وجود حیات در آنها میپردازند. بهعنوان نمونه، اگر سیارهای در منطقه زیستپذیر ستارهاش باشد و ماه داشته باشد، گرفتگیهای آن میتواند سرنخهایی از جو سیاره ارائه دهد.

ماهگرفتگی یک پدیدهای همه گیر امروزه ماهگرفتگی به رویدادی تبدیل شده که مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درمینوردد:
پخش زنده و شبکههای اجتماعی : سازمانهایی همچون ناسا و اسپیسایکس، ماهگرفتگیها را به صورت زنده در یوتیوب و اینستاگرام پخش میکنند. در سال 2019، پخش زنده «ماه سرخ» بیش از 10 میلیون بیننده داشت.
شهروند-دانشمندان : پروژههایی همچون «Globe at Night» از مردم میخواهند با استفاده از اپلیکیشنهای خاص، روشنایی ماه را در طول گرفتگی اندازهگیری کنند، این دادهها برای بررسی آلودگی نوری و تغییرات جوی استفاده میشود.
تأثیرات روانی : پژوهش دانشگاه آریزونا نشان میدهد تماشای ماهگرفتگی میتواند حس «هویت سیارهای» را تقویت کند، یعنی درک این که همه انسانها ساکنان یک زمین هستند.
گردشگری نجومی : کشورهایی همچون شیلی و استرالیا با برگزاری تورهای ویژه ماهگرفتگی، سالانه میلیونها دلار درآمدزایی میکنند. هتلها و رصدخانهها بستههای لوکسی برای علاقهمندان ارائه میدهند.
از اسطورههای بابلی تا مدلهای کامپیوتری امروزی، ماهگرفتگی نمادی از کنجکاوی بیپایان انسان برای درک جهان است، این پدیده نشان میدهد که چگونه دانش علمی و تخیل هنری میتوانند در کنار هم به غنای فرهنگ بشری بیفزایند. ماهگرفتگی به ما یادآور میشود که در جهانی زندگی میکنیم که هم قابل پیشبینی است (با قوانین فیزیک) و هم سرشار از رمز و راز با ابعاد ناشناخته است. همانگونه که کارل سیگن گفته است: ما ستارههایی هستیم که اکنون به تماشای ستارگان نشستهایم.
کد خبر 855072