تیر و تفنگ بازی یا روایت حماسه مردم آمل؟!
اقتصادی
بزرگنمايي:
پیام مازند - مهدی قنبر، منتقد سینما در تحلیلی بر فیلم «بازی خونی» دومین ساخته «حسین میرزا محمدی» نوشت: فیلم سینمایی «بازی خونی» به کارگردانی «حسین میرزا محمدی» قرار بود اثری باشد که به درگیری خونین و رشادت مردم آمل در برابر کشتار «اتحادیه کمونیستی سربداران» بپردازد و در خلال آن با ورود قصهها و شخصیتهای غیرواقعی و داستانهای حاشیهای آن بتواند ضمن وفاداری به آن اتفاق تاریخی یک درام درخور تأمل نیز خلق کند؛ اما دریغ که فیلم در هیچیک از اهداف خود موفق نیست.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
درنتیجه با سکانسهایی روبهرو هستیم که بیشتر به تیر و تفنگ بازی شبیه بود تا یک درگیری و جنگ شهری. بهاینترتیب نهتنها عظمت حماسه مردم آمل به منصه ظهور نرسید بلکه با ساختار بد فیلم ازجمله شخصیتپردازی، بازیها، روایتها و سکانسهای کودکانه، ضعیف و رمبو وار به سبک شخصیتهای کاغذی هالیوودی، توهینی به این حماسه وارد کرد
فیلم در بخش مستند، ارجاعات تاریخی و وفاداری به تاریخ تنها به ذکر اسامی چند تن از اعضای «اتحادیه کمونیستی سربداران» بسنده میکند. افرادی مانند «حسین ریاحی» (که او را در فیلم به نام رضا ریاحی میشناسیم) «کاظم شیرازی» «یوسف گرجی» و «اکبر اصفهانی» ارائه میشود؛ اما چیزی بیشتر درباره اینکه این افراد چه کسانی بودهاند؟ و مشی سیاسی و رفتاری و حزبیشان چه بود؟ به مخاطب داده نمیشود. نویسنده و کارگردان هرگز پا را از این فراتر نمیگذارد و تنها سندی که ارائه میدهد در انتهای فیلم است که ویدیو از بازجویی شخصی به نام «احمد گلتپهای» است که اعتراف میکند تیر خلاص میزده است؛ اما هیچ دیتای دیگر نمیدهد و تلاشی برای نمایش مستندات خود در خلال فیلم نمیکند.
به نظر میرسد فیلمساز یا تحقیق کاملی از جزییات این گروه و فعالیتهایشان نداشته یا احساس میکرده لزومی ندارد اطلاعاتی اضافهای بیش از این ارائه کند. البته فیلمساز میتواند با نیمنگاهی به رخدادهای تاریخی و یا با برداشتی آزاد از آن واقعه فیلم بسازد مشروط به آنکه سازنده شخصیتها، داستانهای حاشیهای و ساختگی پررنگتر و پرقدرتتری خلق کند تا داستان را هدایت و به پایان برساند. در چنین شرایطی کارگردان و نویسنده میتوانند پوششی هرچند مختصر، اما مستند از یک اتفاق و رخداد تاریخ معاصر را ارائه کنند؛ اما این نکته مهم نیز در شکلگیری داستانهای فرعی، حاشیهای و شخصیتسازی هم در فیلم «بازی خونی» رخ نداده است.
فیلم «بازی خونی» قصد دارد شخصیتهای فرضی، قهرمانان و ضدقهرمانان خود را در دل داستان حماسه روز 6 بهمن 1360 آمل وارد کند. او دو زوج را در تقابل با یکدیگر قرارمی دهد «احمد و هانیه و دخترشان سارا» را بهعنوان قهرمان و در سوی دیگر «سعید و لیلا (مینا)». ورود این دو قصه حاشیهای در دل واقعه تاریخی حماسه آمل، ایجاب میکند تا شخصیتهای مبارزی ازجمله «رسول»، «خلیل»، «کاظم» نیز در کنار این شخصیت اصلی ایفای نقش کنند؛ اما مخاطب همانطور که اطلاعاتی درباره شخصیتهای اصلی دستگیرش نمیشود از این افراد هم شناخت درستی پیدا نمیکند. سازنده و نویسنده در ساخت فیلم «بازی خونی» نیمنگاهی به فیلمهای مشابهای مانند «ماجرای نیمروز» داشتهاند. الگوبرداری از فیلمی که خودش در شخصیتپردازی نقصهای اساسی دارد. داستانهای عاشقانه پسری از نیروهای امنیتی و دختری از مخالفین. با ورود شخصیتی مرموز در میان نیروهای امنیتی که نفوذی از آب درمیآید و رئیس گروه که در پی یافتن او است. درنهایت نیز وجود فردی تکرو در میان نیروهای امنیتی که در فیلم ماجرای نیمروز به نام «کمال» با بازی هادی حجازی فر و در فیلم «بازی خونی» به نام «خلیل» با بازی پیام احمدی نیا این الگوبرداری را کامل میکند. اما این الگوبرداری نتیجه مشابهی به لحاظ موفقیت برای فیلمساز رقم نمیزند. داستان خانوادگی «احمد و هانیه» چگونه میخواهد در خلق درام موفق شود؟ احمد کیست؟ با همه دیتاها و سکانسهایی که از او و هانیه داده میشود، اطلاعاتی بیشتر از بقیه شخصیتهای بی شناسنامهای مانند «رسول» و «خلیل» و «کاظم» دستگیر مخاطب نمیشود.
حتی در سکانس کشته شدن سارا، این صحنه آنقدر نامفهوم بود که همدردی مخاطب را در پی نداشت. حرفهای شعاری و تصمیم پایانی همسر احمد برمزار دخترشان هم باورپذیر نیست. بهاینترتیب نقطه عطف داستان برای مخاطب قابل رک نیست. فیلم درجاهایی که باید مکس کند سریع پیش میرود در مواقعی که باید بهسرعت از داستانها و روایتهایش بگذرد تعلل میکند. داستان عاشقانه سعید و لیلا هم همین خصوصیات را در روایت دارد. حتی اگر کارگردان قصد داشت این دو رابطه را در دو سوی میدان جنگ با یکدیگر مقایسه کند بازهم ملموس نیست. اگر نویسنده وقت و تأملی بیشتر درباره عشق و علاقه این دو شخصیت میگذاشت شاید سکانس رویارویی سعید و لیلا که با تیر خوردن خلیل همراه میشود تأثیرگذارمی شد، اما با این شیوه کنونی نه این سکانس و نه سکانس مرگ «لیلا (مینا)» هیچ جذابیت و هیجانی برای بیننده ندارد؛ زیرا نه شخصیتپردازیها درست صورت گرفته و نه درام آن درستکار میکند.
ضعف فیلم «بازی خونی» در شخصیتپردازی زمانی که با بازیهای بد بازیگران همراه میشود فیلم را غیرقابلتحمل و تماشاگر را از تماشای آن منصرف میکند. بازی بد «ارسطو خوش رزم» در نقش «احمد» شخصیت اصلی فیلم و بازی بسیار بدتر «پیام احمدی نیا» در دو نقش اصلی و تأثیرگذار نشانگر آن است که این بازیگران یا درکی از جایگاه شخصیتهایی که اجرای به آنها محول شده نداشتهاند و یا کارگردان در فهم شخصیت به آنها و گرفتن بازی خوب ناتوان بوده است. اوج بلاهت اجرای نقش «خلیل» در ورود رمبو وار این شخصیت است که دو بار در استفاده از مسلسل سنگین و تیربار در سکانس جنگ خیابانی دیده شد. بازی مَنگ، مستأصل و سرد، خشک و یکنواخت شخصیت «احمد» ضعف بزرگ بازی «ارسطو خوش رزم» است. اجرایی که در سراسر فیلم به یکمیزان، یکشکل و با یک ریتم تکراری دیده میشود. این البته شیوهای است که در بازی همه بازیگران فیلم میتوان دید؛ یعنی اجرای آنها همگی از سر رفع تکلیف بوده است. از سوی دیگر تمامی شخصیتها بیدلیل برای بیان استرسهایشان دائم سر یکدیگر فریاد میزنند، اما برای ابراز احساس استرس و نگرانی تنها روش بازی، اجرای برونگرایانه و دادوفریاد نیست. بیشک برای بیان این حس اولین راه و دمدستیترین انتخاب این روش است. اگر بازیگران تعمق بیشتری بر شخصیتهایشان میداشتند به روشهای بهتر و متفاوتتری دست مییافتند. بههرحال فیلمی با این مشخصات ذاتاً خشک، با صحنههایی دلخراش از جنگ و کشتار است و این امر همواره دافعه دارد. در چنین شرایطی این جنس بازی هم اعصاب تماشاگر را به هم میریزد.
از سوی دیگر اگر این بازی تصنعی، خشک و شخصیتپردازیهای غلط را در کنار ریتم کند، زمانی طولانی فیلم و مطول شدن توالی اتفاقات داستان میگذارید نتیجه خوبی برای فیلمسازی که دومین فیلمش را میسازد به بار نمیآورد.
درنتیجه باید گفت «بازی خونی» که قرار بود تا اثری درباره رشادت مردم آمل در روز 6 بهمنماه 1360 باشد و حماسه مردم شهر هزار سنگر را روایت کند به لحاظ ضعف در مستندسازی، ضعف در فیلمنامه و شخصیتپردازی، بازیها و نیز ریتم کند، زمان طولانی فیلم و مطول شدن توالی اتفاقات داستان نتوانست در این امر موفق شود.
-
يکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۱:۴۲
-
۱۲ بازديد
-
-
پیام مازند
لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/867529/