پیام مازند

آخرين مطالب

روایت هبوط طبقه متوسط در سریال «در انتهای شب» فرهنگي

روایت هبوط طبقه متوسط در سریال «در انتهای شب»
  بزرگنمايي:

پیام مازند - روزنامه شرق نوشت: بودن یا نبودن جان‌مایه سریال «در انتهای شب» است. آیدا پناهنده اگرچه به ظاهر در به تصویر کشیدن داستان «جدایی» حرف تازه‌ای نمی‌زند، اما با طرح داستانش در بسترهای اگزیستانسیال و زیست جامعه‌مدار و دراماتیزه‌زدایی از موقعیت درامِ طلاق، می‌کوشد رویکرد جدیدی برگزیند. زوج داستان برای حفظ فردیت خود و ماندن در خاستگاه اجتماعی‌‌شان دچار تعارضاتی می‌شوند که در حوزه خانواده بروز و ظهور می‌یابد و تصمیم به جدایی می‌گیرند. رقت‌انگیزی وضعیت آنان به تدریج آشکار می‌شود؛ زیرا همه عرصه‌های تجربه زیستی‌شان دستخوش آشوب شده است. گو اینکه از ابتدا هم بر بنیان پایداری بنا نشده بودند. نخستین سکانس گفت‌وگوی ماهی و بهنام پس از طلاقشان، نقطه عطف و رمزگشای داستان است؛ ماهی با طرح‌افکندن حرف‌های مگوی زندگی مشترک 10ساله‌شان علل تنش‌های پنهان و زیر خاکستر مانده این زوج را برملا می‌کند و مخاطب تازه به عمق گسست میان این دو پی می‌برد؛ دریافتی که با برداشت نخست مخاطب از رابطه ماهی و بهنام فاصله عمیقی دارد: رجوع شود به سرخوشی ماهی در هنگام رانندگی به سوی خانه برای رساندن کیک تولد بهنام و سورپرایزکردن او؛ پریشانی‌اش از ناپدیدشدن بهنام و نگرانی از سلامتی او؛ بگومگوهای سطحی پس از بازگشت بهنام به خانه که تصمیم جدایی را واکنشی هیجانی به نظر می‌آورد؛ خون‌سردی و حتی شوخ‌طبعی آنها در مسیر رفتن به محضرخانه و بالاخره دیالوگ‌های پر از کشش عاطفی با رگه‌های جنسی میان آن دو در خلوت 10 دقیقه‌ای اجباری پیش از جاری‌شدن صیغه طلاق، همگی مخاطب را در تعلیق و انتظار انصراف آنها از جدایی نگه می‌دارد. گسست این زوج ناشی از بحران هویت فردی است. فردیت این زوج تحصیل‌کرده و روشنفکر (با تعاریف عمومیت‌یافته از این قشر) با ازدواج مورد تهدید و تحدید قرار گرفته است؛ مرد هنرمند فرصت شکوفایی هنری‌اش را در روزمره‌گی‌های زندگی از دست داده و از یک الیت به فردی معمولی و یکی در میان همه بدل شده است و زن نیز که نمی‌خواسته مانند بقیه دختران همسالش باشد، زیر فشار این فکر آزارنده که ازدواجشان تصمیم ناگزیر مرد به ‌دلیل بارداری او بوده و مقصر همه ناکامی‌های همسرش انگاشته می‌شود، فرسوده شده است. پناهنده در ترسیم رنجوری و سرخوردگی زوج مدرنی که در آستانه میانسالی دغدغه‌های اگزیستانسیالی دارند، می‌کوشد که از گفتمان انتزاعی اگزیستانسیالیست‌های قرن بیستم فاصله بگیرد و نه‌تنها به جنبه «تنانگی» این دغدغه‌ها توجه کند، بلکه نگرش قربانی‌کردن زمان حال برای آینده‌ای را هم که نمی‌دانیم چگونه است، به چالش بکشد؛ پیرنگ داستان «در انتهای شب» حول تصمیم ماهی برای خرید خانه در حاشیه تهران شکل گرفته که نه‌تنها زمینه پیش‌‌آمد دردسر بزرگی برای همسرش شده، بلکه منجر به تحمیل ریاضت‌های اقتصادی سنگینی شده است که زندگی حالشان را از روال همیشگی خارج و برای مرد غیرقابل تحمل کرده است. نکته قابل تأمل آن است که «در انتهای شب» اگرچه در وهله نخست به نظر می‌آید نگرشی نقادانه به تغییرات نظام ارزشی در خانواده مدرن ایرانی دارد؛ تغییراتی که نهاد خانواده را برای بهنام به تبعیدگاه بدل کرده است، گویی این مرد است که از سرزمین رؤیاهایش به عرصه «خانواده» هبوط کرده و در این روایت هبوط، مانند خوانش سنتی و مذهبی، پای یک زن در میان است؛ به‌چالش‌کشیدن تصمیمات ماهی و نقش مسلط او در خانواده، این ذهنیت را در مخاطب ایجاد می‌کند که تغییر وزن نظام ارزشی خانواده به سود زنان نه‌تنها کارآمد نیست، بلکه این برتری، حتی حس خوشبختی نیز برای زنان به ارمغان نمی‌آورد (رجوع شود به صحنه‌ای از سریال که ماهی در پاسخ به استنطاق سرزنش‌بار پدرش که دلیل تصمیم او بر جدایی را می‌پرسد: «معتاد شده؟ خیانت کرده؟ خرجی نمی‌دهد؟ کتکت می‌زند؟ و...» فریاد می‌زند: «هیچ‌کدام. فقط می‌خواستم زنش باشم، نه مادرش»)؛ گزاره‌ای که می‌تواند مؤید نظر نگرش‌های سمپات به هنجارهای سنتی در روابط زناشویی و نظام پدرسالار در خانواده ایرانی باشد. اما پناهنده در پشت این ظاهر سرراست و نخستین دریافت از داستان، به تعمیق باورهای سنتی ریشه‌دوانده در ذهن جمعی مردان ایرانی در مناسباتشان با زنان تلنگر می‌زند؛ راستی چرا یک زن مطلقه کم‌سواد و سنتی (ثریا) باید برای یک هنرمند روشنفکر از همسر سابقش که مدیری تحصیل‌کرده و زنی مدرن و توانمند است، جذاب‌تر شود؟ تعارض آشکار و قیاس میان ثریا و ماهی که یکی مطیع و رام پیشنهاد صیغه‌شدن می‌دهد و دیگری، مستقل و آگاه به دلباخته قدیمی‌اش می‌گوید: «دیگر وقت خاطره‌سازی نیست. نوبت خاطره‌بازی است»، اشاره‌ای هوشمندانه و به دور از جنجال به تأخیر در تغییر نگرش سنتی مردان به «زنان» و نهاد خانواده در دوران مدرن نیست؟ نگرشی که کنشگری فعالانه زنان در کنار مردان منفعل در خانواده را عصیانی ناموجه قلمداد می‌کند، بی‌آنکه توجه کند که آینده‌نگری ماهی و تصمیم جسورانه او برای سرمایه‌گذاری خرید ملک و خانه در شرایط اقتصادی و تورم روبه‌رشد ایران، فارغ از نگاه جنسیت‌زده، می‌تواند هم تصمیمی دوراندیشانه باشد و هم در انفعال همسرش، فاعلیتی موجه در تدبیر معیشت خانواده تلقی شود. آیدا پناهنده تعارضات معطوف به هویت فردی این زوج را در بستری اجتماعی روایت می‌کند. به عبارتی، رمزگشایی اختلاف میان ماهی و بهنام دستمایه‌ای برای طرح معضلی مهم در چرخه زیستی طبقه متوسط می‌شود. تنگنای مالی که شکاف عمیق میان این زوج را در ذهنیت فردی و عینیت اجتماعی عیان کرده و آنها را در جایگاهی دور از آنچه می‌خواستند، قرار داده، چالش بزرگ بخش قابل توجه و رو به رشد طبقه متوسط جامعه امروز ایران است. نابسامانی اقتصادی به‌‌ویژه در دهه اخیر منجر به ریزش طبقه متوسط شده است. بهنام و ماهی مانند بسیاری از افراد هم‌صنف و هم‌طبقه خودشان می‌کوشند با ریاضت‌پیشگی و قربانی‌کردن زندگی حال‌شان، در خاستگاه اجتماعی خود بمانند. تلاشی که به ‌دلیل بی‌ثباتی و به‌هم‌ریختگی وضعیت اقتصادی آسان به نظر نمی‌رسد. جدال آنها اما نبردی سلحشورانه برای رسیدن به جایگاهی برتر نیست، بلکه تقلایی مستأصل برای کسب و نگهداشت آسایش روزمره در مواجهه با واقعیت دشوار اجتماعی است و اگرچه در حال باختن قافیه‌اند، می‌کوشند مختصات فرهنگی طبقه متوسط و الیت را حفظ کنند‌ (رجوع شود به ردیف قفسه‌های کتاب، کتاب‌خوانی و نقاشی و خرید دستگاه قهوه‌ساز ارزان‌قیمت)؛ خواستی که با فروش کتاب‌ها برای پرداخت بدهی و اقساط خانه ناکام می‌ماند. این شکست بیرونی اما حکایت از رویداد «امری دون در درون» طبقه متوسط جامعه دارد. در واقع این فضایل اخلاقی است که در تنگناهای مالی رنگ می‌بازد؛ آن‌چنان که هنرمند شاخص مملکت وقتی از قیمت بالای تابلویش که برای فروش گذاشته شده آگاه می‌شود، «فرصت‌طلبانه» درخواست بازپس‌گیری تابلوی اهدایی‌اش را می‌کند، در‌حالی‌که به استیصال و تنگنای دوستانش واقف است. دیالوگ‌های گزنده‌ای که در این سکانس میان این جمع روشنفکر ردوبدل می‌شود و مقاومت دون از شأن بهنام در اجابت خواست او که به قول خودش انباشت تحقیری روی همه تحقیرشدن‌هایش است، بازتاب افول ارزش‌های اخلاقی و منزلت اجتماعی طبقه متوسط الیت در گیرودار تأمین امر معاش است؛ طبقه‌ای که حاملان بالقوه و بالفعل فرهنگ جامعه‌اند. در این میان، ماهی، به نمایندگی از زنان، می‌کوشد تا منزلت پایمال‌شده را ترمیم کند، به این امید که در تقدیر شاید محتومِ زوال، زنان جسور راهی برای گریز بیابند. پریسا کدیور

روزنامه شرق نوشت: بودن یا نبودن جان‌مایه سریال «در انتهای شب» است. آیدا پناهنده اگرچه به ظاهر در به تصویر کشیدن داستان «جدایی» حرف تازه‌ای نمی‌زند، اما با طرح داستانش در بسترهای اگزیستانسیال و زیست جامعه‌مدار و دراماتیزه‌زدایی از موقعیت درامِ طلاق، می‌کوشد رویکرد جدیدی برگزیند. زوج داستان برای حفظ فردیت خود و ماندن در خاستگاه اجتماعی‌‌شان دچار تعارضاتی می‌شوند که در حوزه خانواده بروز و ظهور می‌یابد و تصمیم به جدایی می‌گیرند.
رقت‌انگیزی وضعیت آنان به تدریج آشکار می‌شود؛ زیرا همه عرصه‌های تجربه زیستی‌شان دستخوش آشوب شده است. گو اینکه از ابتدا هم بر بنیان پایداری بنا نشده بودند. نخستین سکانس گفت‌وگوی ماهی و بهنام پس از طلاقشان، نقطه عطف و رمزگشای داستان است؛ ماهی با طرح‌افکندن حرف‌های مگوی زندگی مشترک 10ساله‌شان علل تنش‌های پنهان و زیر خاکستر مانده این زوج را برملا می‌کند و مخاطب تازه به عمق گسست میان این دو پی می‌برد؛ دریافتی که با برداشت نخست مخاطب از رابطه ماهی و بهنام فاصله عمیقی دارد: رجوع شود به سرخوشی ماهی در هنگام رانندگی به سوی خانه برای رساندن کیک تولد بهنام و سورپرایزکردن او؛ پریشانی‌اش از ناپدیدشدن بهنام و نگرانی از سلامتی او؛ بگومگوهای سطحی پس از بازگشت بهنام به خانه که تصمیم جدایی را واکنشی هیجانی به نظر می‌آورد؛ خون‌سردی و حتی شوخ‌طبعی آنها در مسیر رفتن به محضرخانه و بالاخره دیالوگ‌های پر از کشش عاطفی با رگه‌های جنسی میان آن دو در خلوت 10 دقیقه‌ای اجباری پیش از جاری‌شدن صیغه طلاق، همگی مخاطب را در تعلیق و انتظار انصراف آنها از جدایی نگه می‌دارد. گسست این زوج ناشی از بحران هویت فردی است.
فردیت این زوج تحصیل‌کرده و روشنفکر (با تعاریف عمومیت‌یافته از این قشر) با ازدواج مورد تهدید و تحدید قرار گرفته است؛ مرد هنرمند فرصت شکوفایی هنری‌اش را در روزمره‌گی‌های زندگی از دست داده و از یک الیت به فردی معمولی و یکی در میان همه بدل شده است و زن نیز که نمی‌خواسته مانند بقیه دختران همسالش باشد، زیر فشار این فکر آزارنده که ازدواجشان تصمیم ناگزیر مرد به ‌دلیل بارداری او بوده و مقصر همه ناکامی‌های همسرش انگاشته می‌شود، فرسوده شده است.
پناهنده در ترسیم رنجوری و سرخوردگی زوج مدرنی که در آستانه میانسالی دغدغه‌های اگزیستانسیالی دارند، می‌کوشد که از گفتمان انتزاعی اگزیستانسیالیست‌های قرن بیستم فاصله بگیرد و نه‌تنها به جنبه «تنانگی» این دغدغه‌ها توجه کند، بلکه نگرش قربانی‌کردن زمان حال برای آینده‌ای را هم که نمی‌دانیم چگونه است، به چالش بکشد؛ پیرنگ داستان «در انتهای شب» حول تصمیم ماهی برای خرید خانه در حاشیه تهران شکل گرفته که نه‌تنها زمینه پیش‌‌آمد دردسر بزرگی برای همسرش شده، بلکه منجر به تحمیل ریاضت‌های اقتصادی سنگینی شده است که زندگی حالشان را از روال همیشگی خارج و برای مرد غیرقابل تحمل کرده است.
نکته قابل تأمل آن است که «در انتهای شب» اگرچه در وهله نخست به نظر می‌آید نگرشی نقادانه به تغییرات نظام ارزشی در خانواده مدرن ایرانی دارد؛ تغییراتی که نهاد خانواده را برای بهنام به تبعیدگاه بدل کرده است، گویی این مرد است که از سرزمین رؤیاهایش به عرصه «خانواده» هبوط کرده و در این روایت هبوط، مانند خوانش سنتی و مذهبی، پای یک زن در میان است؛ به‌چالش‌کشیدن تصمیمات ماهی و نقش مسلط او در خانواده، این ذهنیت را در مخاطب ایجاد می‌کند که تغییر وزن نظام ارزشی خانواده به سود زنان نه‌تنها کارآمد نیست، بلکه این برتری، حتی حس خوشبختی نیز برای زنان به ارمغان نمی‌آورد (رجوع شود به صحنه‌ای از سریال که ماهی در پاسخ به استنطاق سرزنش‌بار پدرش که دلیل تصمیم او بر جدایی را می‌پرسد: «معتاد شده؟ خیانت کرده؟ خرجی نمی‌دهد؟ کتکت می‌زند؟ و...» فریاد می‌زند: «هیچ‌کدام. فقط می‌خواستم زنش باشم، نه مادرش»)؛ گزاره‌ای که می‌تواند مؤید نظر نگرش‌های سمپات به هنجارهای سنتی در روابط زناشویی و نظام پدرسالار در خانواده ایرانی باشد. اما پناهنده در پشت این ظاهر سرراست و نخستین دریافت از داستان، به تعمیق باورهای سنتی ریشه‌دوانده در ذهن جمعی مردان ایرانی در مناسباتشان با زنان تلنگر می‌زند؛ راستی چرا یک زن مطلقه کم‌سواد و سنتی (ثریا) باید برای یک هنرمند روشنفکر از همسر سابقش که مدیری تحصیل‌کرده و زنی مدرن و توانمند است، جذاب‌تر شود؟ تعارض آشکار و قیاس میان ثریا و ماهی که یکی مطیع و رام پیشنهاد صیغه‌شدن می‌دهد و دیگری، مستقل و آگاه به دلباخته قدیمی‌اش می‌گوید: «دیگر وقت خاطره‌سازی نیست. نوبت خاطره‌بازی است»، اشاره‌ای هوشمندانه و به دور از جنجال به تأخیر در تغییر نگرش سنتی مردان به «زنان» و نهاد خانواده در دوران مدرن نیست؟ نگرشی که کنشگری فعالانه زنان در کنار مردان منفعل در خانواده را عصیانی ناموجه قلمداد می‌کند، بی‌آنکه توجه کند که آینده‌نگری ماهی و تصمیم جسورانه او برای سرمایه‌گذاری خرید ملک و خانه در شرایط اقتصادی و تورم روبه‌رشد ایران، فارغ از نگاه جنسیت‌زده، می‌تواند هم تصمیمی دوراندیشانه باشد و هم در انفعال همسرش، فاعلیتی موجه در تدبیر معیشت خانواده تلقی شود. آیدا پناهنده تعارضات معطوف به هویت فردی این زوج را در بستری اجتماعی روایت می‌کند. به عبارتی، رمزگشایی اختلاف میان ماهی و بهنام دستمایه‌ای برای طرح معضلی مهم در چرخه زیستی طبقه متوسط می‌شود. تنگنای مالی که شکاف عمیق میان این زوج را در ذهنیت فردی و عینیت اجتماعی عیان کرده و آنها را در جایگاهی دور از آنچه می‌خواستند، قرار داده، چالش بزرگ بخش قابل توجه و رو به رشد طبقه متوسط جامعه امروز ایران است. نابسامانی اقتصادی به‌‌ویژه در دهه اخیر منجر به ریزش طبقه متوسط شده است. بهنام و ماهی مانند بسیاری از افراد هم‌صنف و هم‌طبقه خودشان می‌کوشند با ریاضت‌پیشگی و قربانی‌کردن زندگی حال‌شان، در خاستگاه اجتماعی خود بمانند. تلاشی که به ‌دلیل بی‌ثباتی و به‌هم‌ریختگی وضعیت اقتصادی آسان به نظر نمی‌رسد.
جدال آنها اما نبردی سلحشورانه برای رسیدن به جایگاهی برتر نیست، بلکه تقلایی مستأصل برای کسب و نگهداشت آسایش روزمره در مواجهه با واقعیت دشوار اجتماعی است و اگرچه در حال باختن قافیه‌اند، می‌کوشند مختصات فرهنگی طبقه متوسط و الیت را حفظ کنند‌ (رجوع شود به ردیف قفسه‌های کتاب، کتاب‌خوانی و نقاشی و خرید دستگاه قهوه‌ساز ارزان‌قیمت)؛ خواستی که با فروش کتاب‌ها برای پرداخت بدهی و اقساط خانه ناکام می‌ماند. این شکست بیرونی اما حکایت از رویداد «امری دون در درون» طبقه متوسط جامعه دارد. در واقع این فضایل اخلاقی است که در تنگناهای مالی رنگ می‌بازد؛ آن‌چنان که هنرمند شاخص مملکت وقتی از قیمت بالای تابلویش که برای فروش گذاشته شده آگاه می‌شود، «فرصت‌طلبانه» درخواست بازپس‌گیری تابلوی اهدایی‌اش را می‌کند، در‌حالی‌که به استیصال و تنگنای دوستانش واقف است.
دیالوگ‌های گزنده‌ای که در این سکانس میان این جمع روشنفکر ردوبدل می‌شود و مقاومت دون از شأن بهنام در اجابت خواست او که به قول خودش انباشت تحقیری روی همه تحقیرشدن‌هایش است، بازتاب افول ارزش‌های اخلاقی و منزلت اجتماعی طبقه متوسط الیت در گیرودار تأمین امر معاش است؛ طبقه‌ای که حاملان بالقوه و بالفعل فرهنگ جامعه‌اند. در این میان، ماهی، به نمایندگی از زنان، می‌کوشد تا منزلت پایمال‌شده را ترمیم کند، به این امید که در تقدیر شاید محتومِ زوال، زنان جسور راهی برای گریز بیابند.
پریسا کدیور

لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/800337/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

نور زیاد برای مغز خطرناک است

منتظر تأیید AFC برای میزبانی لیگ نخبگان هستیم/ برای برگزاری دربی کنترل تماشاگران سخت است

تردد خودرو‌ها از سمت چالوس یک طرفه شد

دانشجوی نخبه دانشگاه مازندران، نفر برتر طرح ملی شهریاران در استان شد

حضورچشمگیر دانشگاه مازندران در4 ایالت کشوراندونزی جهت عقد تفاهم‌نامه با دانشگاه‌ها و موسسات برتر این کشور

تهدید سلامت مغز به دلیلی که فکرش را نمی‌کنید

دستاوردهای پایگاه‌های مقاومت بسیج آمل درطرح «اسوه» به نمایش گذاشته شد

اختتامیه پنجمین جشنواره ابوذر در آستانه کنگره شهدای مازندران

اعلام برندگان جشنواره فیلم ونیز/ شیر طلایی به آلمودوار رسید

تردد خودروها از سمت چالوس یک طرفه شد

ظریف: محافظه‌کار نیستم/ توافق، خطرساز است؛ قهرمان‌ساز نیست

جزئیات مصوبه ساماندهی اتباع خارجی؛ اتباع برای خروج از ایران وثیقه پرداخت می‌کنند

همسر تاجزاده: جرم او «نقد رهبر» است

جعفرزاده ایمن‌آبادی: ای کاش عشقی لال می‌شد و برای وام میلیاردی جوابیه نمی‌داد

پزشکیان: راهی جز انتقال مرکزیت اقتصادی و سیاسی به نزدیکی آب‌های جنوب کشور نداریم

حکم منع تحصیل پسرخواهر زاده میرحسین موسوی تعلیق شد

هشدار بزرگ؛ اگر پول به حساب‌تان آمد، پس ندهید!

یک انتصاب جدید در دولت به حکم عارف

الحاق 8 دستگاه خودرو به ناوگان بهداشتی مازندران

افسانه فواره تروی؛ تعداد سکه‌های پرتاب‌شده در این حوض معروف هوش از سر می‌پراند!

نالد به حال زار من!

فیلم «اخراجی‌ها 4» پروانه ساخت گرفت

تقدیم جشنواره «زوریخ» به داریوش مهرجویی و همسرش

638 نفر از مرگ در آب‌های خزر نجات یافتند

وضعیت اسفناک زباله در جنگل‌های مازندران

بخشایش اردستانی، نماینده مجلس: ایران به روسیه، حشد الشعبی، حزب الله و حماس موشک می‌دهد

امیرحسین مدرس مجری فصل جدید «سرزمین شعر» شد

محکومیت گسترده قتل فعال حامی فلسطین/ خشم جهانی علیه تل‌آویو

این 5 عادت شما را سحرخیز می‌کند

دفاع مقدس الگوی کار جهادی است

نواقص پارک شهید نوبخت ساری مورد بررسی قرار گرفت

محکومیت گسترده قتل فعال حامی فلسطین در کرانه‌ باختری

ضریب اشغال تخت بیمارستانی در مازندران به 89 درصد رسید

نجفی خوشرودی معاون عارف شد

علی نجفی خوشرودی معاون بین الملل عارف شد + سوابق

نجفی خوشرودی، معاون بین الملل معاون اول رئیس جمهور شد

نجفی خوشرودی به‌عنوان معاون بین‌الملل و همکاری‌های منطقه‌ای عارف منصوب شد

همایش پیاده روی خانوادگی در سرخ کلا تپه زیراب

کوهنورد مصدوم قله علم کوه با بالگرد به مراکز درمانی منتقل شد

اهدای عضو مرد بابلی به چند بیمار زندگی دوباره بخشید

اندوه از کتاب زمستان اخوان ثالث

تو شفا می دهی

شهاب حسینی بازیگر فیلم «رها» شد

بایدن وهریس تحقیقاتی مستقل را درباره قتل عایشه به جریان بیاندازند

ثبت بیش از 2 میلیون و 400 هزار تردد خودرویی در مازندران

آب‌بندانی به رنگ بنفش در مازندران

️ریا کاری نماینده 4 درصدی؛ ماجرای انصراف امیر حسین ثابتی از دریافت وام مسکن چیست؟

صدا کن مرا!

معرفی کتاب لطفا بگو لطفا!

واکنش سازمان همکاری اسلامی به جنایت جدید صهیونیستها