بزرگنمايي:
پیام مازند - استاندارد طلا (Gold Standard) که این روزها مورد استفاده قرار میگیرد، یک سیستم اندازهگیری ارز است که از طلا برای تعیین ارزش پول استفاده میشود. این است که ارز تحت سیستم استاندارد طلا، میتواند با طلا مبادله شود. استاندارد طلا توافقی است بین جامعه و موسسات پولی، مبنی بر اینکه پولی که خرج میکنند و به دست میآورند، بر پایه طلا باشد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
برای فهم کامل سیستم استاندارد طلا، درک اینکه چگونه از طلا طی قرنها برای تعیین استاندارد ارزش پول استفاده شده، مزایا و معایب آن بسیار مهم است.
تاریخچه استاندارد طلا مس، نقره، طلا و آلیاژهایی مانند الکتروم، پایه تجارت و ارز برای هزاران سال بودهاند. اگرچه این فلزات در میان سرمایهگذاران و کلکسیونرها ارزشمندند اما وزن آنها مشکلی عمده بهحساب میآید.
برای حل این مشکل، پول کاغذی به شکل حوالهها و سفتهها ایجاد شد که در ابتدا چیزی جز یادداشتهای تعهدآور نبود. تا اینکه در قرن هفتم میلادی، اصناف تجاری در چین شروع به صدور رسیدهای واریزی کردند که نیاز به حمل مقادیر زیادی سکه برای معاملات عمده را از بین برد.
این برگههای کاغذی برای استفاده گسترده در نظر گرفته نشده بودند، اما توسعه آنها در نهایت منجر به ایجاد یک سیستم رسمیتر توسط گروهی از بازرگانان در سیچوان در قرن دهم شد. هر کاغذ با استفاده از تکنیکهای ضد جعل چاپ میشد و با مهر بانک صادرکننده همراه بود. هر کسی که این اسکناس را در اختیار داشت میتوانست در هر زمانی آن را به فلز تبدیل کند.
به دلیل سبکی این اسکناسها نسبت به فلزات، این اسکناسها در میان تجار جاده ابریشم بین چین و خاورمیانه محبوب شدند. در نهایت، ایده پول چاپی توسط مسافرانی مانند مارکو پولو و ویلیام روبروک که در قرن سیزدهم به اروپا راه یافت.
با این حال، مفهوم پول کاغذی تا 400 سال بعد در اروپا رواج پیدا نکرد. سوئد اولین اسکناسها را در سال 1661 صادر کرد. این اسکناسها به سکههایی در بانکها قابل تبدیل بودند، به این معنا که بازرگانان دیگر نیازی به حمل مقادیر زیادی مس و نقره که سنگین و مستعد سرقت بودند، نداشتند.
اما صادرکنندگان شروع به چاپ اسکناسهایی بیش از ارزش فلزی که در ذخیره داشتند کردند. اسکناسهای کاغذی سوئد به سرعت ارزش خود را از دست دادند و دولت این کشور در نهایت در سال 1664 تصمیم گرفت که این اسکناسها را بازپرداخت و از بازار جمعآوری کند.
تا اینکه انگلستان در سال 1844 قانون منشور بانک را تصویب کرد و به این ترتیب یک بانک مرکزی به سبک مدرن با مقررات سختگیرانهای در مورد نهادهایی که مجاز به چاپ پول کاغذی بودند، شکل گرفت. این قانون توانایی بانکهای تجاری برای صدور اسکناس را محدود و این قدرت را به بانک انگلستان واگذار کرد. همچنین مقرر کرد که اسکناسهای جدیدی که بانک انگلستان منتشر میکند، با نرخ «سه پوند هفده شیلینگ و نه پنس به ازای هر اونس طلای استاندارد» پشتیبانی میشوند.
در ایالات متحده، این نسبت طبق قانون سکهزنی سال 1792 به 15 به 1 نقره به طلا تعیین شد و در سال 1834 با اصلاح این قانون به 16به 1 بهروزرسانی شد.
نقطه عطف در سال 1871 رخ داد، زمانی که آلمان پس از پیروزی بر فرانسه در جنگ فرانسه-پروس، از سیستم ارز نقرهای به ارزی با پشتوانه صرفاً طلا تغییر کرد. این اقدام به عنوان حرکتی پیشگیرانه برای جلوگیری از حذف از سیستمهای نرخ ثابت شکلگرفته بین کشورهای صنعتی تلقی میشد.
تا سال 1900، ارزهای با پشتوانه طلا به استاندارد جهانی تبدیل شد.
تغییرات استاندارد طلا در جریان جنگ جهانی دوم، نمایندگان 44 کشور در ژوئیه 1944 در برتون وودز، نیوهمپشایر، آمریکا گرد هم آمدند. مذاکرات بر ایجاد سیستمی متمرکز بود که بتواند نرخ ارز مؤثر را فراهم و یک سیستم اقتصادی جهانی باثباتتر از شرایط بین دو جنگ جهانی ایجاد کند که در نهایت منجر به فروپاشی اقتصاد جهانی شده بود.
طراحی یک سیستم اقتصادی جدید جهانی سالها به طول انجامید و شامل رقابت بین ایدههای اقتصاددانان معروف، جان مینارد کینز، و هری دکستر وایت، اقتصاددان ارشد بینالمللی وزارت خزانهداری آمریکا بود. کینز پیشنهاد ایجاد یک بانک مرکزی بینالمللی با ارز ذخیره خود را مطرح کرد، در حالی که وایت پیشنهاد ایجاد یک صندوق قرضدهی با دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره را داد.
توافق به تلفیقی از هر دو پیشنهاد منجر شد، اما به سمت پیشنهاد وایت تمایل بیشتری داشت. در این توافق، دلار آمریکا به طلا به ارزش 35 دلار در هر اونس متصل شد. علاوه بر این، 44 کشور امضاکننده توافق نیز ارزهای خود را به ارزش دلار آمریکا متصل کردند و تنها 1 درصد نوسان مجاز بود.
این سیستم به کاهش نوسانات نرخ ارز و تسهیل تجارت بینالمللی کمک کرد.
برای کمک به اجرای توافق، دو نهاد مهم نیز تأسیس شد: صندوق بینالمللی پول (IMF) که نظارت بر نرخ ارز و ارائه حمایت مالی را در صورت نیاز بر عهده داشت و بانک جهانی که در ابتدا برای مدیریت سرمایهها و ارائه وام و کمک به کشورهای در حال بازسازی پس از جنگ جهانی دوم تأسیس شد.
سیاستهای برتون وودز در سال 1958 بهطور کامل به اجرا درآمد، با نتایجی مختلط و دلار آمریکا در بیشتر دهه 1960 با مشکلاتی در حفظ برابری با طلا روبرو بود، که بخشی از آن به دلیل افزایش هزینههای داخلی و نظامی بود.
در سال 1971، به دستور رئیسجمهور ریچارد نیکسون، تبدیلپذیری دلار به طلا متوقف شد، زیرا دلار بیش از حد ارزشمند شده بود و میزان طلای ذخیره برای پوشش عرضه پول کافی نبود. تلاشهایی برای احیای سیستم انجام شد، اما در سال 1973 برتون وودز فروپاشید و ارزهای ملی بار دیگر شناور شدند.
پس از پایان این توافق، صندوق بینالمللی پول به اعضا اجازه داد که هر نوع ساز و کار ارزی را انتخاب کنند و ارزها میتوانند در برابر هم یا در برابر یک سبد ارزی شناور باشند. با این حال، اعضا از اتصال ارزهای خود به طلا منع شدند.