صداوسیما در «انفجار» هم قافیه را باخت/ برای مردمی که غمگینند، موسیقی شاد میگذارید که کیف کنید؟
دوشنبه 8 ارديبهشت 1404 - 09:29:38
|
|
پیام مازند - بودجه صداوسیما در سال جاری، 35000 میلیارد تومان است! این در حالی است که این هزینه نه تنها دستاوری برای کشور ندارد بلکه با عملکرد اشتباه و برنامهسازیها غرضورزانه و رفتارهای عجیب به منافع ملی و امنیت کشور هم ضربه میزند. روزنامه توسعه ایرانی نوشت: رسانه ملی که سالهاست، اغلب مخاطبان ملی خود را از دست داده، ولی همچنان به شکل قابل توجهی از منابع ملی ارتزاق میکند؛ این روزها؛ پشت هم چنان گاف میدهد که برخی معتقدند بوی الرحمن دوران ریاست رئیس آن بلند شده است. از پخش اظهارات موهن درباره مقدسات اهل سنت و تمسخر مقامات کشورهای همسایه که مخل امنیت ملی ارزیابی شد که بگذریم؛ نحوه اطلاعرسانی این رسانه در خصوص فاجعه روز شنبه بندر شهید رجایی هم عامل دیگری بود که فوج انتقادات را متوجه این مجموعه پرخرج کرد. کامبیز نوروزی، فعال رسانهای و حقوقدان در یادداشتی در صفحه شخصی خود نوشت که «صداوسیما در حادثه مهم و بزرگ انفجار در اسکله شهید رجایی به سنت قدیمی و غیرحرفهای خود یعنی خودداری از اطلاعرسانی فعال و درست همچنان پایبند است». دلیل این انتقاد تند و تیز این بود که در روز وقوع حادثه و در حالی که انتظار میرفت که بخشهای خبری ویژهای برای این فاجعه آماده شود، اخبار ساعت 21، یعنی مهمترین بخش خبری سیما کمتر از چهار دقیقه را به انفجار بندرعباس اختصاص داد. چهار دقیقهای که نه میشود در آن ابعاد ماجرا را شکافت و نه حداقل به بخش اندکی از سوالات ذهنی مخاطبان در خصوص چرایی و تبعات مادی و معنوی و استراتژیکی این حادثه بر زندگی ایرانیان و مردم منطقه حادثهدیده پاسخ گفت. اما به نظر میرسید سیما چنان در بند این پاسخگوییها نیست و با این ماجرا هم چنان برخورد کرد که با حادثهای در کشوری دور. در حالی که میشد حدس زد ابعاد جانی این حادثه بیشتر از آن چیزی باشد که در ابتدا اعلام شده و یک ایران را عزادار خود خواهد کرد، برنامهها به روال سابق بود و حتی برخی از شبکهها برنامههای شاد خود را نیز متوقف نکرده بودند. این در حالی است که چند روز پیش فستیوال موسیقی «کوچه» بوشهر به دلیل شادی مردم در خیابان با حواشی فراوان همراه بود و دلواپسان را به خیابانها کشاند! همان فستیوالی که دیروز حاضرانش برای همدردی با بازماندگان این فاجعه، رویداد خود را نیمه تمام گذاشتند و کارناوال شادیشان را به بزرگترین دسته عزاداری برای هموطنان داغدارشان تبدیل کردند. اما در مقابل آنچه مردم از تلویزیون ملی شاهد آن بودند نشان میداد که این رسانه با وجود دریافت بودجه عمومی و حمایتهای فراوان، اساسا رسانه مردم نیست. در این میان آنان که به دنبال اخبار و حواشی این ماجرا بودند باز هم مجبور شدند که همچون گذشته از رسانههای دیگر و تلویزیونهای برون مرزی استفاده کنند، چرا که صدا و سیما مدتهاست مرجعیت خبری خود را از دست داده است. رفتار صدا و سیما را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ بودجه صداوسیما در سال جاری، 35000 میلیارد تومان است! این مبلغ شاید در کشوری غیر از ایران رقم قابل توجهی نباشد، اما در ایران با وجود بحرانهای اقتصادی و وضعیت آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و سفرههای خالی مردم، رقم قابلتوجهی است. ضمن اینکه به اعتقاد بسیاری این هزینه نه تنها دستاوردی برای کشور ندارد بلکه با عملکرد اشتباه و برنامهسازیها غرضورزانه و رفتارهای عجیب به منافع ملی و امنیت کشور هم ضربه میزند. در گرماگرم مذاکرات و تلاشهای دولت برای بهبود روابط به شدت آسیبدیده خارجی، هفته گذشته پخش چند برنامه تلویزیونی از صداوسیما به نظر مشخصا این تلاشها را هدف گرفته بود. پخش یک آیتم طنز از تلویزیون که در آن فیصل بن رحمان، وزیر امور خارجه عربستان (که با هوش مصنوعی ساخته شده بود) با مجری این برنامه یعنی محسن افشانی گفتوگویی با هدف به سخره گرفتن وزیر امور خارجه عربستان انجام میدهد. هرچند این نخستین بار نیست که سیما چنین بیمحابا در امور دیپلماتیک ورود میکند، اما این بار با توجه به سفر اخیر وزیر امور خارجه عربستان سعودی و دیدارش با رهبری و شکلگیری امیدهای تازه برای عادیسازی و توسعه روابط میان جمهوری اسلامی و عربستان سعودی، چنین آیتمی تنها یک تفسیر داشت؛ حضور عناصر نفوذ برای برهم زدن آرامش دیپلماتیک و خرابکاری در سیاسگذاریهای کلان. همان اتفاقی که مشابه آن در دوره حسن روحانی رخ داد و گروهی تندرو با حمله به کنسولگری عربستان در مشهد و پایین کشیدن پرچم این کشور روابط ایران و همسایه عرب را برای سالها در هالهای از تنش فرو بردند. اما گاف صدا و سیما به همینجا ختم نشد. در کمتر از سه روز بعد از ماجرای تمسخر وزیر خارجه عربستان، در برنامه زنده «سیمای خانواده» که چهارشنبه از شبکه یک سیما پخش شد، نیز به شکل واضحی به اهل سنت توهین کرد. محتوای این برنامه که واکنشهای مذهبی و اجتماعی زیادی به همراه داشت، از سوی مسئولان صداوسیما بهعنوان یک «خطای نابخشودنی و مشکوک» توصیف شد. این اتفاق به برکناری فوری مدیر پخش شبکه یک سیما اطلاعیهای رسمی صدا و سیما و دستگیری هشت مدیر دیگر منجر شد. حتی محسن برمهانی، یکی از معاونان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در برنامه گفتگوی ویژه خبری نیز اظهار داشت که«این خطای تأسفبار تا حدود زیادی مشکوک است و اطمینان نداریم که سهوی بوده باشد». اما به اعتقاد بسیاری این اظهارات هم برای رفع رجوع این خطا کافی نبود. ناظران معتقدند، وقتی که صدا و سیما تا این اندازه حساس است که صداهای و تصاویر در یک مجموعه و ورزشی را در پخش مستقیم سانسور میکند، چطور نمیتواند یک آیتم زنده تلویزیونی که با کارشناسان تایید شده تهیه میشود را کنترل کند. همین موضوع نشان میدهد آنچه در سیما رخ داده عمدی است و نباید تنها چند مدیر جزء در آن پاسخگو باشند و روسای اصلی تنها با بیان یک سری شبهات مثل « اطمینان نداریم که سهوی بوده باشد» خود را از مظان اتهامات برهانند. عوامل نفوذ در رسانه ملی آرامش ایران را نمیخواهند صداوسیما، به عنوان رسانهای رسمی، همواره از سوی افکار عمومی و تحلیلگران خارجی بهعنوان بازتابدهنده مستقیم سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود. در نتیجه، محتوای منتشرشده در این رسانه از جنبهای فراتر از تولیدات معمول رسانهای ارزیابی میشود و به نوعی نقش بلندگوی دیپلماسی عمومی کشور را ایفا میکند. اما چرا آنچه این روزها در صدا و سیما رخ میدهد با سیاستهای اخیر خارجی سازگار نیست؟ در همین باره یک فعال سیاسی اصولگرا به ایلنا گفت: «گویا صدا و سیما از سیاستهای کلی نظام بیخبر بوده و هر کاری میخواهد انجام میدهد و بعد هم عذرخواهی میکند، این واقعاً غیرقابل قبول است. باید مشخص شود که سیاستگذاری داخلی در صدا و سیما چگونه است و چرا این سیاستها به تمامی مدیریتها دیکته نشده است. اگر برنامهای از قبل ضبط شده، باید اصلاح شود و اگر زنده است، باید توجه ویژهای به آن شود. این مسائل نباید بهسادگی نادیده گرفته شوند و باید با دقت و تردید بیشتری پیگیری شوند تا مشخص شود که آیا واقعا سهواً بوده یا اشتباهی در کار بوده چراکه اهمیت این مسئله بسیار بالاست». عزتالله یوسفیان افزود: «ما قانون اساسی را داریم که وظایف صدا و سیما را مشخص میکند. بعد از قانون اساسی، برنامهها و سیاستهای کلی نظام را داریم. سیاستهای کلی نظام کاملا مشخص است. موضعگیری صدا و سیما در امور سیاسی، حتی در مسائل تفریحی و تنوعی و به قول آقایان فوق برنامه فرهنگی مثل ورزش، موسیقی و غیره همه در سیاستهای کلی تبیین شده که به چه صورتی باشد». خواب خوش سیما در بزنگاههای خبری و امنیتی اما جدای از شائبه جدی نفوذ در صدا و سیما، حادثه انفجار در اسکله بندرعباس هم خود مورد دیگری بود که دوباره مطالبه تحول در صدا و سیما را طرح کرد. صدا و سیما در حالی که در خصوص حوادث خارجی در دورترین کشورهای جهان مثل آمریکا و آرژانتین و ... پرمایه خبر میخواند، در امور داخلی چون حوادث روز شنبه چشمانش را میبندد و آن طور که انتظار میرود اطلاعرسانی نمیکند. البته این موضوع از منظر بسیاری جدید نیست. مثلا در حادثه انفجارهایی که در سالگرد سردار سلیمانی در کرمان رخ داده بود نیز صدا و سیما همینقدر منفعل بود. برخی این سکوت را نه تقصیر مدیران صدا و سیما میدانند، بلکه آن را ناشی از نگاه امنیتی به رسانه ارزیابی میکنند. نگاهی که سبب میشود حتی در صورت تغییر مدیران، این مشکلات ادامه یابد. در ایران مدیریت فضای رسانهای کشور در شرایط بحرانی، از وظایف شورای امنیت کشور است. اما سئوال بسیار مهم این است که آیا درخواست شورای امنیت کشور برای توقف خبررسانی صداو سیما، ولو به شکل موقت، با اقتضائات خبری در دنیای امروز تناسبی دارد؟ علاوه بر این، حتی اگر صدا و سیما هم به درخواست شورا تن بدهد و جریان اطلاعرسانی را موقتا متوقف کند با دوربینهای موبایل همیشه حاضر در صحنهها که به طور طبیعی به ثبت اتفاقات و انتشارشان اقدام میکنند روایت اول را چه کسانی و چگونه خواهند ساخت؟ دستهگل شبکه نسیم را دیگر کجای دل مان را بگذاریم؟/ برای مردمی که در سوک انفجار غمگینند، موسیقی شاد میگذارید که کیف کنید؟ روزنامه هم میهن نوشت: در شبی که ملت در شوک انفجار مهیب اسکله شهید رجایی در بندرعباساند، با هزار هول و ترس خبرها را دنبال میکنند و از ته دلشان و با هر اعتقادی دعا میکنند که تعداد فوتیها بیشتر نشود، برنامهای شاد پخش میکند که مجریاش (کامران تفتی) از عوامل پخش میخواهد «موسیقی را بدهند تا کیف کنند». حاضران در برنامه هم دست میزنند و همراهی میکنند. رسانه، آینهای صادق است برای انعکاس حال و احوال و منافع و خواستههای مخاطب. در بزنگاههای مصیبت و بحران، مخاطب نیاز به خبررسانی دقیق، همدلی و همراهی دارد، نه دستزدن و شادیکردن. انفجار بندرعباس، بهخودیخود فاجعهای هولناک است که تا همین حالا صدها زخمی و چندده کشته داشته و تضمینی هم نیست که قربانیانش بیشتر نشود. چه دلیلی دارد صداوسیما ساعت 10 شب به سبک روزهای عادی کنداکتورش را بچیند و برنامههایی پخش کند که هیچکس در آن لحظات خواهانش نبود. شکاف میان مخاطب و رسانه همین است. مردم در وحشت دهشت یک انفجار بزرگ و مبهم، سوگوارند، اما بزرگترین و انحصاریترین رسانه کشور شوی شاد پخش میکند. در الفبای رسانهداری هم چنین چیزهایی را دیگر تدریس نمیکنند. باری، همدلی و قدرت و توان درک و همراهی با احساسات، بنیان ارتباط رسانه است. رسانهای که در لحظات سوگ ملی، بهجای مرهمبودن، نمک بر زخم میپاشد، رسانهای هیچ برای هیچ است. آخر کدام رسانه حرفهای چنین میکند؟ موج همدردی ملی و حتی بینالمللی با مردم سوگوار ما بهراه افتاده، اما مدیران صداوسیما در عالم دیگری سیر میکنند. ایرانیان خودشان به عزای عمومی رفتهاند اما مدیران، گردانندگان و برنامهسازان صداوسیما تشخیصشان این است که موسیقی شاد پخش کنند. آخر کدام مخاطب چنین چیزی خواسته؟ مگر شما نباید در خدمت ترجیحات مخاطب باشید؟ چرا اینقدر دور از غم مردماید؟ این میزان از بیتوجهی به مخاطب، نوبر هیچ بهاری نیست. بیمهری است و بیاحترامی. نشاید که فراموش شود. رسانهای که با پول همین ملت اداره میشود و سالهاست مرجعیتاش را از دست داده. قبول، اما آیا این انتظار زیادی است که در وقت هجوم بلا و سوگ ملی، مخاطب را بر صدر بنشاند و همدل و همراهش باشد؟ شادی به وقت رنج دیگران، ناپسند است و غم را سنگینتر میکند و نابخشودنیتر. پخش برنامهای شاد در شب فاجعه ملی که گویی تیغ بر جگرها کشیدهاند، مصداق همین شادی نابجاست. میدانم که مدیران صداوسیما نمیدانند در بندرعباس هر خانوادهای یک نفرش در اسکله کار میکرد. میدانم که نمیدانند چقدر انتظار کشیدن برای خبردار شدن از عزیزان یا قوموخویشان چقدر دشوار است.
http://www.Mazan-Online.ir/fa/News/891293/صداوسیما-در-«انفجار»-هم-قافیه-را-باخت--برای-مردمی-که-غمگینند،-موسیقی-شاد-میگذارید-که-کیف-کنید؟
|