پیام مازند
داستانک/ جوجه و آسیب
سه شنبه 28 اسفند 1403 - 22:54:28
پیام مازند - آخرین خبر /دوستی می گفت؛ بچه که بودم، 
یه جوجه داشتم. خیلی دوستش داشتم.
یه روز گرفتمش جلو صورتم 
بازار
باهاش حرف بزنم
که یهو 
نوک زد توی چشمم.
خیلی دردم اومد.
تو عالم بچگی کلی بهش فحش دادم.
اما الان میفهمم که تقصیر اون نبود
تقصیر خودم بود
هر وقت کسی که شعور و فهم 
درستی نداره رو به خودت نزدیک کنی 
حتما بهت آسیب میزنه
این یه قانونه...

http://www.Mazan-Online.ir/fa/News/876850/داستانک--جوجه-و-آسیب
بستن   چاپ