پیام مازند
مصائب خروج سرمایه از بانک
شنبه 29 دي 1403 - 10:05:03
پیام مازند - افزایش نرخ سود بانکی یکی از راهکارهایی است که دولت در این راستا انجام می‌دهد، هرچند افزایش نقدینگی در اختیار مردم نیز به‌طورقطع به افزایش نرخ تورم منتهی می‌شود. وی افزود: به‌دنبال وضعیت نامطلوب اقتصادی، اکثریت مردم با هر سطح از بینش اقتصادی، درصدد تبدیل سرمایه و نقدینگی خود به‌سمت بازار مسکن یا سکه و ارز هستند که این امر اقتصاد کشور را ضعیف‌تر خواهد کرد و از طرف دیگر، تولید را هم بیش از پیش دچار مشکل می‌کند، اما در پیش گرفتن راه‌هایی که نقدینگی را افزایش دهد مانند اعمال افزایش سود سپرده، مسکنی است که در کوتاه‌مدت عمل می‌کند و در درازمدت عارضه اقتصادی خواهد داشت، اما زمانی که نرخ سود بانکی از میزان تورم فاصله معناداری داشته باشد، سرگردانی سرمایه‌ها به‌ویژه سرمایه‌های خرد در این بازار و حرکت به‌سمت بازارهای دلالی اجتناب‌ناپذیر است.
خروج نقدینگی از بانک‌ها در سطح کلان تاثیرگذار خواهد بود. صمت در همین رابطه با محمدامین لنگری ، کارشناس اقتصادی گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.

پیام مازند

چه زمانی خروج سرمایه از بانک اتفاق می‌افتد؟ آنچه موجب تمایل سرمایه‌گذار برای بیرون آوردن دارایی خود از بانک می‌شود، دلایل متعددی دارد که یکی از مهم‌ترین آنها، می‌تواند نرخ سود سپرده پایین یا نرخ بهره وام‌هایی که دسترسی به آنها هم دیگر آسان نیست و دیگری نوسان ارزش پول و روند نزولی آن باشد. اما خروج سرمایه از بانک و به‌دنبال آن خرید دلار و طلای آب‌شده، مجدد سرمایه را به بانک بازخواهدگرداند. سرمایه‌گذاری طلای آب‌شده یکی از جذاب‌ترین روش‌های مقابله با تورم است. قابلیت نقدینگی بالا، مقابله با تورم، راحتی خرید و سرمایه‌گذاری، نداشتن اجرت ساخت و مالیات، عیار ثابت با گذشت زمان و افزایش ارزش آن طی زمان از جمله مزایای سرمایه‌گذاری طلای آب‌شده است.
از آنجا که گزینه سرمایه‌گذاری در ایران از نان شب هم واجب‌تر است، عده‌ای بیش از برآورده کردن نیازهای اولیه خود، به فکر راهی برای سرمایه‌گذاری به‌منظور حفظ ارزش پول خود در برابر تورم گستره هستند. تورم بالا در کنار عدم‌ثبات اقتصادی باعث شده است بسیاری افراد به‌جای سپرده‌گذاری در بانک، به فکر سرمایه‌گذاری در بانک‌ها باشند، چراکه با سرمایه‌گذاری در دلار ارزش زمانی پول خود را حفظ می‌کنند.
با این پیش‌فرض که سرمایه‌گذاری در کشور از نان شب واجب‌تر شده است، ارزیابی شما از اینکه چرا مردم سرمایه‌های خود را به‌شکل طلای آب‌شده و دلار از بانک خارج و وارد دیگر بازارهای موازی می‌کنند، چیست؟
این گمان که پول و سرمایه از بانک خارج می‌شود، اشتباه است. در واقع پول از حساب‌های افراد جابه‌جا می‌شود، یعنی از حساب خریدار به حساب فروشنده منتقل می‌شود و بانک تنها منابع حساب را جابه‌جا می‌کند. به‌دنبال این اتفاق، بازارهای موازی رونق می‌گیرند، یعنی به‌جای آنکه پول در بخش تولید در گردش باشد، وارد بازارهایی می‌شود که بیشتر می‌توانند ارزش پول را حفظ کنند، در واقع تمرکز پول از بخش تولید به بخش‌های دیگر می‌رود که خود این فرآیند برای کلیت اقتصاد مضر است. اما چه کار باید کرد تا پول‌های مردم به‌سمت تولید گردش داشته باشند. پول زمانی از بانک خارج می‌شود که فردی حسابش را تبدیل به اسکناس کرده و از کشور خارج کند.
در بحث خروج سرمایه از بانک آنچه اهمیت دارد، سرعت گردش پول است. در حالت تورمی، افراد پول را در حساب خود نگه نمی‌دارند و آن را وارد بازارهای دیگر می‌کنند. وقتی در سیستم بانکی، سرعت گردش پول بالا برود، بانک‌ها نمی‌تواند تسهیلات بدهند و معمولا بانک‌ها این تسهیلات را از دارایی هایی می‌پردازند که از ثبات آنها اطمینان داشته باشند. همین مسئله باعث شده بانک در پرداخت تسهیلات با مشکل مواجه شود.
تاثیر این رفتار روی بازارهای دیگر چه خواهد بود؟
چنین رفتاری منجر به رونق در بازارهای دیگر می‌شود. وقتی تقاضا برای طلا یا دلار بالا می‌رود، ممکن است با موجودی محدود این کالاها مواجه شود، در آن صورت باعث افزایش بیش از اندازه نرخ دلار می‌شود. در حال‌ حاضر نرخ دلار در کشور ما شناور و توافقی است. از آنجا که مهم‌ترین ضمانت پول ملی ما ارزش دلار است، این اتفاق از نظر سیستمی ما را وارد یک بازی تشدیدشونده می‌کند و در واقع نوسان نرخ ارز باعث ورود سرمایه‌های بیشتری به این بازار شده و خود این امر باعث بالا رفتن بیشتر نرخ ارز می‌شود، به‌همین‌دلیل برای آنکه توازن به اقتصاد برگردد و نقدینگی صرف تولید شود، به حکمران پولی توصیه می‌شود با سیاست‌گذاری درست اجازه ندهد که چنین نوسانی در بازار طلا و ارز ایجاد شود. مهم‌ترین نهاد عرضه‌کننده ارز در کشور دولت است و دولت باید از تلاطم در این بازار جلوگیری کند. برخی پیشنهاد مالیات‌های سنگین برای کارهای سفته‌بازانه می‌دهند، اما باید به مردم هم حق داد که طبیعی است وقتی حکمران پولی با سیاست‌های غلط ارزش پول ملی را کم می‌کند، مردم هم به‌دنبال منبعی برای حفظ ارزش دارایی‌های خود ‌بروند. این حق مردم است که ارزش دارایی‌های خود را حفظ کنند. بسیاری از این اتفاق‌ها حال به انگیزه صرف حفظ ارزش دارایی‌ها رخ داده است.
چرا سرمایه‌گذاری در کشور از نان شب واجب‌تر شده و افراد از نیازهای اولیه خود با نیت و انگیزه سرمایه‌گذاری صرف‌نظر می‌کنند؟
به این دلیل که حکمران اقتصادی ضمانت پول را تثبیت نکرده است. در حال‌ حاضر ضمانت پول ملی ما نرخ دلار است. باید نرخ دلار تثبیت شود یا حتی شاید نیاز است ضمانت پول ملی ما تغییر کند.
ریشه چنین رفتارهایی را باید در کدام بخش اقتصاد جست‌وجو کرد؟
ریشه این رفتارها در تصمیمات نادرست حاکمیت اقتصادی و کمبود منابع درآمدی حاکمیت است. دولت منابع درآمدی ندارد. وقتی دولت ارزش‌افزوده کمی از محل کسب‌وکارها داشته باشد، مجبور است برای تامین منابع درآمدی خود آن کالایی که از محل آن کسب درآمد می‌کند را گران‌تر بفروشد. در حال ‌حاضر مهم‌ترین محل کسب درآمد دولت، دلار و حامل‌های انرژی است. وقتی حاکمیت مخارج زیادی دارد و از طرفی چاره‌ای جز تامین آنها ندارد، برای تامین این هزینه‌ها مجبور است یا حجم پول را زیاد کند و به انتشار پول بپردازد یا کالاهایی که می‌فروشد و ضمانت پول است را گران کند. این دو راه در کوتاه‌مدت درست است اما در بلندمدت به اقتصاد ضربه می‌زند. از این‌رو به‌نظر می‌رسد راه اول یعنی افزایش حجم پول کم‌خطرتر از گران‌تر کردن کالاهایی مانند بنزین و دلار و سایر اقلام دولتی است. متاسفانه دولت راه دوم و گران‌تر کردن را انتخاب کرده که ناشی از اشتباه عمدی در عدم‌مشورت است.
حاکمیت به‌دنبال افزایش نرخ ارز و انرژی است. ناترازی که در حال‌ حاضر اقتصاد کشور و بخش انرژی با آن مواجه شده، ظاهر مشکل است. در اصل درآمدهای دولت با هزینه‌های آن همخوانی ندارد، از این‌رو دولت ناچار به گران‌تر کردن است. تا زمانی که حاکمیت اقتصادی برای منابع پایدار درآمدی چاره‌ای نیندیشیده باشد، این وضعیت تکرار خواهد شد.
چه زمانی می‌توان این مشکل را حل و فصل کرد؟
وقتی حاکمیت اقتصادی کسب و کارهای خود را داشته باشد.؛ کسب و کارهای سودآوری که از محل آنها خود را تامین کند. مالیات هم از محل کسب و کارها است، اما آن هم محدودیت دارد و مردم تا اندازه‌ای می‌توانند مالیات دهند. از این‌رو تا زمانی که دولت منابع پایدار درآمدی طراحی نکند، حاکمیت مجبور است برای تامین خود توازن اقتصاد و پول را با افزایش نرخ ارز بهم بزند، چراکه مهم‌ترین بازیگری که در بازار ارز نقش‌آفرینی می‌کند، خود حاکمیت است. اما حاکمیت خود را پشت بازار پنهان کرده و این‌طور وانمود می‌کند که بازار در حال کنترل نرخ ارز است. بزرگ‌ترین عرضه‌کننده دلار در کشور، خود حاکمیت اقتصادی است که می‌تواند با تثبیت نرخ دلار، فعالیت بازار ارز را مختل کند. چرا حاکمیت این کار را نمی‌کند؟ به این دلیل که بودجه ندارد و باید مخارج کشور تامین شود.
کسب و کارهای سودآوری که منابع درآمدی دولت را در بلندمدت تامین کند، طراحی نکرده‌ایم و با شعارهایی مانند خصوصی‌سازی، منابع پایدار درآمدی دولت را واگذار کرده‌ایم. واگذاری این منابع دو ضرر بزرگ به کشور زده است؛ اول اینکه حاکمیت منابع درآمدی خود را از دست داده و در یک مقطعی پولی بابت فروش به‌دست آورده و حالا منابع پایدار در بلندمدت ندارد. مسئله دوم خصوصی‌سازی شدن اقتصاد است.
بخش خصوصی هم مالیات جزئی می‌پردازد. بخش خصوصی که منبع ارزآور کشور را در دست دارد، جزو بازیگران اصلی و سودآور اقتصاد شده‌اند و حاضر نیستند به‌خاطر منافع کشور، ارز حاصل خود را به نرخ پایین بفروشند، بلکه با حداکثر نرخ، آن ارز را وارد کشور می‌کند. مردم باید احساس کنند ارزش پول‌شان حفظ می‌شود و از بین نمی‌رود. اگر بخواهیم ریشه‌یابی سیستمی کنیم، مشکل اصلی اقتصاد ما این است که نظام تامین مالی پایدار در کشور طراحی نشده و منابع درآمدی پایدار را بخش خصوصی از دولت گرفته است. باید این رویه تغییر کند و منابع درآمدی بلندمدت ایجاد شود و دولت اجازه افزایش نرخ کالاهایی که ضمانت پول ملی است را ندهد. آنچه امروز در اقتصاد می‌بینیم، عوارض تصمیم‌گیری‌های نادرست است.

http://www.Mazan-Online.ir/fa/News/862462/مصائب-خروج-سرمایه-از-بانک
بستن   چاپ