پیام مازند
شاعرانه/ گاه زخمی که به پا داشته‌ام
دوشنبه 2 مهر 1403 - 16:08:21
پیام مازند - آخرین خبر / بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم
دیده‌ام گاهی در تب ماه می‌آید پایین
می‌رسد دست به سقف‌ ملکوت

دیده‌ام سهره بهتر می‌خواند
 گاه زخمی که به پا داشته‌ام
 زیر و بم‌های زمین را به من آموخته است
گاه در بستر بیماری من حجم گل چند برابر شده است
و فزون تر شده است قطر نارنج شعاع فانوس
و نترسیم از مرگ 
مرگ پایان کبوتر نیست 
مرگ وارونه یک زنجره نیست 
مرگ در ذهن اقاقی جاری است 
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد 
مرگ در ذات خوش دهکده از صبح سخن می‌گوید 
مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان 
مرگ در حنجره سرخ-گلو می‌خواند 
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است 
مرگ گاهی ریحان می‌چیند 
مرگ گاهی ودکا می‌نوشد 
گاه در سایه نشسته است به ما می‌نگرد
و همه می‌دانیم 
ریه‌های لذت پر اکسیژن مرگ است...!
در نبندیم به روی سخن زندهٔ تقدیر
که از پشت چپرهای صدا می‌شنویم 
پرده را برداریم ؛
بگذاریم که احساس هوایی بخورد 
بگذاریم بلوغ
زیر هر بوته که می‌خواهد بیتوته کند 
بگذاریم غریزه پی بازی برود 
کفش‌ها را بکند 
و به دنبال فصول از سر گل‌ها بپرد 
بگذاریم که تنهایی آواز بخواند 
چیز بنویسد و
به خیابان برود ...
ساده باشیم
ساده باشیم چه در باجهٔ یک بانک
چه در زیر درخت !
سهراب_سپهری 

http://www.Mazan-Online.ir/fa/News/824715/شاعرانه--گاه-زخمی-که-به-پا-داشته‌ام
بستن   چاپ