چرا دولت ها عاشق تورم هستند؟/ انسان مصرف گرا بدون توانایی پس انداز برای آینده؛ خروجی کار مدیران
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام مازند - اقتصاد 24- کدام یک اول آمد: مرغ یا تخم مرغ؟ تورم یا طبقه مدیریتی؟ تورم گرایی به همان اندازه که یک ایدئولوژی و پدیده است به مثابه یک ابزار نیز هست. البته تورم مصرف را در حال حاضر افزایش میدهد، زیرا قیمتها سریعتر از درآمد تغییر میکنند. هم چنین، تورم بازاری عالی برای طبقه مدیریتی است که "جیمز برنهام" جامعه شناس آمریکایی از آن مفهوم در کتاب "انقلاب مدیریتی" (1941 میلادی) برای بیان گسترش بیشتر قدرت و تمرکز آن استفاده کرده بود.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
نظریه "طبقه مدیریتی" نظریه "برنهام" بر این ایده استوار بود که تجارت و دولت از طریق طبقهای از بوروکراتها و مدیرانی که دست در دست یکدیگر کار میکنند، درهم آمیخته شدهاند. اتحاد جماهیر شوروی و آلمان نازی نمونههای بارز این پدیده بودند. با این وجود، برنهام نیودیل (برنامه اقتصادی و اجتماعی "فرانکلین روزولت" رئیس جمهور اسبق ایالات متحده آمریکا پس از بروز رکود بزرگ در ایالات متحده در سال 1929 میلادی) را نیز به عنوان نمونهای در آن چارچوب گنجاند و مصداق وجود طبقه مدیریتی در آمریکا دانست. با این وجود، میتوان یک نقص را در گنجاندن نیودیل توسط برنهام به عنوان بخشی از انقلاب مدیریتی وارد دانست. انقلاب مدیریتی در آمریکا از مدتها پیش از نیودیل یعنی از عصر ترقیخواهی (دورهای از کنشگری اجتماعی و اصلاح سیاسی - اجتماعی در آمریکا در فاصله سالهای 1890 تا 1920 میلادی) آغاز شده بود. در عصر ترقی خواهی تجارتهای بزرگ به تخصصهای تکنوکراتیک مترقی پیوستند تا صنایع را به هزینه مصرف کننده مالیات دهنده کارتلیزه کنند. نیودیل در سوسیالیسم جنگی وودرو ویلسون که تنها با پایان جنگ متوقف شد قابل پیشبینی بود. یکی از جنبههای مهم این کارتلیزاسیون تجاری، بانکداری مرکزی بود.
نقش فدرال رزرو در دامن زدن به تورم در آمریکا اگر گزارش "موری راتبارد" اقتصاددان آمریکایی و از چهره نامدار مکتب اتریشی در اقتصاد درباره خاستگاه فدرال رزرو را معتبر قلمداد کنیم، شرکتهای مالی با سیاستمداران و اقتصاددانان ایدئولوگ گردهم آمدند تا از سیستم بانکداری ذخیره کسری حمایت کنند سیستمی که در آن "ذخیره" بانک تنها "کسری" از تمام حسابهای مشتریان است. در این سیستم اکثر واریزیها به بانک، به بیرون قرض داده میشوند و تنها کسری از آن برای جبران موجودی حسابهای مشتریان نگهداری میشود. بعضی از وامهای بانک مجددا در موسسات مالی دیگر پس انداز میشوند و مجددا همین چرخه در بانک دوم تکرار میشود. به دلیل آن که موجودی حسابها جزو پول در گردش محسوب میشوند سیستم ذخیره کسری نقش مهمی در افزایش نقدینگی داشته و بانکها در آن پول تولید میکنند. از این رو میزان پول در گردش بیشتر کشورها چندین برابر مقدار تولید شده توسط بانک مرکزی است. در نتیجه، این سیستم باعث افزایش تورم میشود.
تورم ابزاری در دست دولتها برای گرفتن قدرت از مردم "لودویگ فون میزس" اقتصاددان مکتب اتریشی و لیبرال کلاسیک، بر قدرت کیف پول مردم به منظور ایجاد محدودیت در برابر اقدامات دولت تاکید داشت. با این وجود، دولتها از طریق استقراض و تورم گرایی این قدرت را از مردم میگیرند. دولتها از طریق استقراض هزینه هر سیاستگذاریای که اتخاذ کردهاند را پنهان میکنند تا زمانی که مالیاتهای آتی برای پرداخت بدهی صادر شده (اگر اصلا پرداخت شود) اعمال شود. هنگامی که تورم گرایی برای پرداخت کالاها در دستور کار قرار میگیرد، هزینهها پنهان میشوند، زیرا قیمتها به آرامی به طور نابرابر پس از تزریق پول جدید به اقتصاد در سطح گستردهتر افزایش مییابد. تاثیر تورم بر افزایش قیمت در بخشهای مختلف اقتصاد زمان بَر خواهد بود. این مبهم بودن هزینهها باعث میشود که هزینههای مالی و اجتماعی یک درگیری برای مدتی کم هزینهتر از بین برود. در نتیجه، تصادفی نیست که قرن جنگ کامل با قرن بانکداری مرکزی همزمان شده است. هزینههای جنگ با تورم گرایی و استقراض، که هر دو توسط بانک مرکزی امکان پذیر شده پنهان میشوند.
جنگ نیز همانند تورم یک نیروی متمرکز کننده است جنگ یک نیروی متمرکز است. سوسیالیسم جنگی، ملی کردن صنایع، جیره بندی و کنترل قیمتها کل اقتصاد را به دست بوروکراتها و متحدان مدیریتی آنان در شرکتها میسپارد. شرکتهای کوچک در چنین اقتصادی قادر به فعالیت نخواهند بود. ورودیهای آنان با منحرف شدن به ماشین جنگی محدود میشود. آنان از همکاری مدیران با بوروکراتها برخوردار نیستند و به آرامی جذب میشوند. تمام این اقدامات تحت عنوان میهن پرستی و یک جنگ منصفانه که توسط بانک مرکزی امکان پذیر میشود، صورت میگیرد.
تصادفی نیست که همان چهرههایی که برای ایجاد فدرال رزرو نقش داشتند و دولت مدیریتی را ایجاد کردند از قویترین مدافعان سوسیالیسم جنگی وودرو ویلسون بودند.
آن چه "راتبارد" و مکتب اتریش علیه فدرال رزرو و نقش آن در تورم نوشتند "راتبارد" در کتاب "عصر مترقی" در فصل "جمع گرایی جنگی در جنگ جهانی اول" این موضوع را به بهترین وجه توصیف کرده است. او استدلال کرده این ادعا که فدرال رزرو برای مبارزه با تورم تاسیس شده، سفسطهآمیز است، این که تورم قیمتها فقط به علت افزایش چاپ پول ایجاد میشود و از آنجایی که فقط بانکها چاپ پول را انجام میدهند پس بانکها، از جمله فدرال رزرو، تنها منبع تورم هستند. او در کتاب "پروندهای علیه فدرال رزرو" نوشته بود: "برخلاف روزهای استاندارد طلا، ورشکستگی فدرال رزرو غیرممکن است؛ فدرال رزرو انحصار قانونی جعل (ایجاد پول از هوا) در کل کشور را در اختیار دارد".
"رکود بزرگ آمریکا" دومین اثر راتبارد است که در سال 1963 میلادی یک سال پس از اثر دیگر او تحت عنوان "اقتصاد، انسان، و دولت" منتشر شد تا مُهر باطلی بر این ادعا باشد که اعضای مکتب اتریشی صرفا اهل نظریه پردازی هستند. "راتبارد" در آن کتاب نظریه "ادوار تجاری" مکتب اتریش را برای فهم رکود بزرگ 1929 مطرح کرد. او نخست به تبیین آن نظریه و نقد نظریههایی از جمله نظریات "کینز" پرداخته و سپس از سیاستهای تورمی فدرالرزرو پرده برمیدارد تا از این طریق، ریشههای آن رکورد دهشتناک را نشان دهد.
بدین ترتیب، او در چارچوبی میزسی به جنگ علیه رایجترین اتهام علیه سرمایهداری پرداخت: این که بازار آزاد موجب رکود اقتصادی دهه 1930 میلادی شده است. "راتبارد" در "پروندهای علیه فدرال رزرو" اشاره کرد که در اواخر قرن نوزدهم میلادی جنبشی از سوی ترقی خواهان و بانکداری برای متمرکزسازی بانکها شکل گرفت. "راتبارد" در آن کتاب ضمن تشریح چگونگی پیدایش پول و بانکداری و ارائه گزارشی از نقش فدرالرزرو در ایجاد تورم و ادوار تجاری اشاره کرده بود که انحلال آن نهاد به زعم او "اهریمنی" میبایست بخشی از برنامه اصلاحات مالی باشد.
بیشتر بخوانید: 10 شاخص که توضیح میدهند در اقتصاد آمریکا چه میگذرد +نمودار
تورم کالاهای واقعی را به دست طبقه مدیریتی میرساند و سیستم قیمتها را مخدوش میکند جنبه دیگری وجود دارد که در آن تورم به عنوان یک نیروی متمرکز عمل میکند. تورم سیگنالهای قیمتی را در اقتصاد به نفع دریافت کنندگان اولیه مخدوش میکند. تورم کالاهای واقعی را از دیگر بازیگران اقتصادی با این توهم که مبادلهای سودمند است میمکد و به دست نزدیکترین افراد به بانک مرکزی و دولت یعنی طبقه مدیریتی میرساند.
اموال نقش مهمی در نحوه رفتار انسان ایفا میکنند. انسان با استفاده از وسایل برای رسیدن به وضعیت رضایت بخش تری اقدام میکند. مالکیت خصوصی تنها راه کارآمد برای تخصیص کالاهای اقتصادی است، یعنی آن دسته از کالاهایی که قربانی کمبود شده و به عنوان وسیلهای برای رسیدن به هدفی شناخته میشوند. برای تخصیص این دارایی، عمل انسان سیستم قیمت بازار را به ما هدیه میدهد.
قیمتها اعداد دلخواه یا روابط فیزیکی بین کالاها نیستند، بلکه نسبتهایی هستند که به ما میگویند چگونه انسان مبادله کالاها با یکدیگر را انتخاب کرده است. این سازوکار تنها از طریق پول امکان پذیر است. زمانی که مداخله پولی چه از سوی پادشاهی قرون وسطایی، از سوی یک جعل کننده پول پنهان شده در زمین و یا از طریق پمپاژ ذخایر توسط بانک مرکزی به سیستم بانکی صورت گیرد باعث مخدوش شدن سیستم قیمتها خواهد شد.

تورم باعث محروم شدن مردم از مالکیت دارایی از طریق دستکاری در بازار میشود پول خنثی نیست، در نقاط خاصی وارد میشود و با توجه به ترجیحات مصرف کنندگان قیمتها را با نرخهای مختلف افزایش میدهد. تورم مردم را با نزدیکی به چاپخانه چاپ پول از دارایی بیگانه میکند. وقتی هر جنبهای از نحوه رفتار شما در یک جامعه معمولی با مالکیت دارایی یعنی به دست آوردن امکانات تعریف میشود، محروم شدن از آن از طریق بازار دستکاری شده منجر به ایجاد نارضایتی خواهد شد.
همان گونه که "جوزف سالرنو" اقتصاددان مکتب اتریشی و معاون علمی رئیس موسسه لودویگ فن میزس در کار تحقیقاتی خود تحت عنوان "تورم شدید و تخریب شخصیت انسان" توضیح میدهد، با قیمتهای به سرعت در حال تغییر به ویژه زمانی که این اتفاق به طور ناموزون رخ میدهد نمیتوان ارزش آینده دارایی و پس انداز را تعیین کرد این موضوع مانع از آینده نگری مردم شده و باعث میشود آنان شروع به مصرف کنند. در آن هنگام مردم باید مصرف کنند، زیرا هیچ گونه اطمینانی خاطری در این باره وجود ندارد که هرگونه دارایی نقدی که آنان اکنون در اختیار دارند ارزش خود را در آینده حفظ خواهد کرد. در نتیجه، مصرفگرایی انبوه جنبهای حیاتی از رژیم مدیریتی قلمداد میکرد. در آن هنگام کالاها دوام کم تری خواهند داشت، زیرا مردم چشم انداز زمانی مصرف را کوتاه کردهاند.
در آن زمان اگر فردی بتواند سه کالای ارزان را خریداری کند که قیمت آن معادل یا قدری بیشتر از یک کالای گرانتر باشد او سه کالای ارزانتر را خریداری خواهد کرد. در آن شرایط، کالاها و داراییهای بادوامتر نسبت به کالاهای تولید انبوه ارزانتر سریعتر افزایش قیمت خواهند داشت. بنابراین، تورم این فرآیند را کوتاه میکند و انگیزههایی را برای مردم به منظور خرید کالاهای تولید انبوه ایجاد میکند.
تورم افراد را اتمیزه میکند در چنین شرایطی همان طور که شرکتهای کوچکتر جذب میشوند و کالاهای تولید انبوه به دلیل تقاضا در بازار افزایش مییابد، هرکسی که خواهان درآمد ثابت است باید به یک شرکت بزرگ بپیوندد. در آن زمان است که افراد در یک ماشین ناکارآمد تبدیل به اتم میشوند. آن چه با درآمد در این مشاغل شرکتی جبران نمیشود، توسط یک دولت رفاه ناکارآمد که از طریق بدهیهای بیشتر تامین مالی میشود، جبران خواهد شد.
در آن زمان، فرد دیگر به اجتماع خود یا یک شغل واقعا اقتصادی متکی نیست. او تبدیل به یک "مصرف کننده اتمیزه" میشود. در این میان، میتوان به هجمههایی که توسط دولت رفاه و نظام آموزشی به خانواده صورت میگیرد نیز اشاره کرد. تمام این اقدامات از طریق تورم و تاثیرات آن تامین مالی میشود. تمام این موارد به دولت مدیریتی – بوروکراتیک قدرت میبخشند. شرکتهای فاسدی که با دولت فدرال همکاری میکنند پاداش میگیرند و تنها شرکتهایی خواهند بود که زنده میمانند. بوروکراتها شهروندان را از جوامع محلی، از داراییهای شان و از کسب و کارشان بیگانه میکنند. در آن وضعیت هر چیزی که مردم در جوامع محلی خود به آن وابسته هستند و به آن تکیه میکنند، حذف میشود. در آن وضعیت انسان تبدیل به homo politicus یا "انسان سیاسی" میشود.
تورم به مثابه بزرگترین ابزار طبقه مدیریتی سیاست تحت بوروکراسی به یک نیروی تمامیت بخش تبدیل میشود. تورم بزرگترین ابزار طبقه مدیریتی است. طبقه مدیریتی از طریق تورم میتواند هر سیاستی را که میخواهد تامین مالی کند. طبقه مدیریتی میتواند از آن طریق به دوستان خود پاداش داده و دشمنان خود را مجازات کند. طبقه مدیریتی یک انسان مصرف گرا را ایجاد میکند. این در حالیست که مخالفان بازار آزاد آن را به دلیل دامن زدن به "مصرف گرایی افسار گسیخته" مورد سرزنش قرار دادهاند. این در حالیست که "مصرف گرایی افسار گسیخته" با کمک بانک مرکزی و تورم مزمن آن امکان پذیر میشود. تصادفی نیست که قرن بوروکراسی با قرن بانک مرکزی همزمان شده است.
منبع: مؤسسه اقتصادی لودویگ فن میزس
-
يکشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۶:۴۱
-
۲۱ بازديد
-

-
پیام مازند
لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/884751/