روزنامه هم میهن: یک فقره فسادتان 3/7 میلیارد دلار چای دبش بود حالا از دلار 20 هزار تومانی حرف میزنید؟
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام مازند - آنان که در زمان قدرت داشتن یک فقره فساد چای دبششان 3/7 میلیارد دلار بود حالا میخواهند دلار را 20 هزار تومان کنند.
روزنامه هم میهن نوشت: اگر در زمان دولت اصلاحات گفته میشد که هر 9 روز یک مسئله ایجاد میکنند در دولت وفاق و برخلاف راهبرد این دولت، در هر 9 ساعت یک بار در حال مشکلآفرینی هستند و متاسفانه در حصارهای امن سیاسی و قضایی قرار دارند و هر چه بخواهند میگویند و به هیچ مرجعی هم پاسخگوی سخنان بیپایه خود نیستند؛ جماعتی که در پیروی از گوبلز مبدع تکرار هر چه بیشتر «دروغ بزرگ» کم و کسر نمیگذارند و هر روز در صدد ایجاد مشکل هستند.
از نظر این جماعت دروغ باید چنان عظیم باشد که هیچکس باور نکند که «کسی آنقدر گستاخ یا بیعقل است که چنین بیشرمانه حقیقت را تحریف کند.» از نظر آنان «در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است، و مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور میکنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.»
بیایید به گذشته برویم. یک زمان مدعی شدند که اگر هیچ کاری هم نکنیم دلار 15 هزار تومان کم میشود. رفتند در دولت و اداره اقتصاد کشور را در دست گرفتند هر کاری توانستند کردند و دلار را 15 هزار تومان گران کردند.
گفتند سالی یک میلیون مسکن میسازیم رفتند در دولت و آنقدر تعداد ساختهها اندک است که رویشان نمیشود اعلام کنند. گفتند تورم را نصف و تکرقمی میکنیم رفتند در دولت و تورم را زیاد کردند که کم نکردند تازه رکورد آن را هم شکستند.
گفتند با یک میلیون تومان یک شغل درست میکنیم رفتند در دولت و هزاران برابر این رقم را از جیب ملت خرج کردند ولی دریغ از ایجاد شغل مولد و کافی.
گفتند لامبورگینی تولید میکنیم در عوض رفتند در دولت و قیمت پراید را چند برابر کردند و البته کیفیتش را هم کاهش دادند.
معنای سیاست در این مکتب سراسر خالیبندی و خلافگویی است.
اینها را بگذارید کنار اظهارنظرهایی نابخردانه و بهشدت هزینهزای آنان در امور خارجی و شکستهای پیاپی که در این زمینه برای ایران عزیز ایجاد کردند یا در کنار ادعاهای خندهدار آنان در امور دینی و ظهور که به اعتقادات دینی مردم ضربه زدند.
اینها حتی کارشان به دخالت در امور پزشکی و بازی با جان مردم هم رسید و ورود کرونا به ایران را دروغ محض دانستند و بعد هم بجای واکسن، عنبرالنسا به مردم تجویز کردند و با واردات واکسن مخالفت نمودند و....
حالا که خوشبختانه دستشان از دولت ایران کوتاه شده دوباره فیلشان یاد هندوستان کرده و گفتهاند: «همین امروز میتوان دلار را به 20 هزار تومان رساند؛ ما حق این ملت را از حلقوم کثیف شما بیرون خواهیم کشید.»
آنان که در زمان قدرت داشتن یک فقره فساد چای دبش شان 3/7 میلیارد دلار بود حالا میخواهند دلار را 20 هزار تومان کنند. سه سال در دولت بودند و دلار را از حوالی 25 هزارتومان به بالای 60 هزارتومان رساندند و رفتند و اکنون پس از این بحرانهای بزرگ خارجی که ایجاد کردهاند مدعی دلار 20 هزارتومانی هستند.
مسئله فقط رانت است. چون رانت آنان که ناشی از تفاوت قیمت ارز است قطع شده میخواهند دوباره اقتصاد را به پله رانتخواری برگردانند و منتفع شوند. آنان مار میکشند و مار نمینویسند. حالا هم دنبال ثبت استیضاح در مجلس هستند.
ولی همانطور که پزشکیان گفت: «در شرایطی که پرداخت ارز ترجیحی به عدهای مشخص چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، تبدیل به سهمیه و رانت شده و کسانی که از دریافت آن محرومند خود به خود بازنده هستند، تا چه میزان میتوان چنین بازاری را رقابتی دانست و قطعاً چنین روندی نیازمند اصلاح است.»
باید این رانت را از حلقوم این جماعت رانتخوار بیرون کشید و اقتصاد را در مسیر رقابت قرار داد. آنان فقط در یک محیط رقابتی است که به حاشیه رفته و پوسیده میشوند.
پس لرزه ادعای تندروها درباره دلار 20 هزار تومانی/ چرا باعث تمسخر خودتان می شوید
روزنامه فرهیختگان نوشت:جمع محترم و دلسوزی روز جمعه با دغدغه معیشت و سفره مردم دور هم جمع شدهاند. آنچه برونداد این جلسه بوده این گزاره است؛ بهراحتی میتوان دلار هشتاد هزار تومانی را ارزان کرد و به قیمت 20 هزار تومان رساند.
طبیعی است که هیچکس با قیمت فعلی و نجومی ارز موافقتی ندارد و هر تدبیری که بتواند اندکی قیمت را پایین بیاورد، موجب خوشحالی خواهد بود؛ اما متأسفانه اجماع کمنظیری بین اقتصاددانها وجود دارد که صورتمسئله به این سادگی نیست و این فرایند نیازمند اصلاحات ساختاری، مدیریت تورم، افزایش درآمدهای ارزی و مواردی ازایندست است که شدنی اما بسیار زمانبر و نیازمند زیرساختهایی است که برخی از آنها فراهم نیستند.
در اینجا بیشتر میخواهیم درمورد آثار اجتماعی و سیاسی طرح چنین گزارهای صحبت کنیم.
مسئله اولی که پیش میآید این است که این عدد 20 هزار تومان از کجا آمده؟ و اگر میشود به این راحتی قیمت ارز را یکچهارم کرد، چرا به یکباره مثلاً یکدهم یا یکبیستم نکنیم تا همه آحاد ملت را از نگرانی نجات دهیم و یک نوبل اقتصاد هم برای کشور به ارمغان بیاوریم؟ متأسفانه طرح این ادعا بدون توضیح سازوکار آن فقط موضع حامیان شوکدرمانی را تقویت میکند و موجب استهزای حکمرانی عدالتخواهانه میشود. وقتی هیچ توضیح مستدلی ارائه نشود، عدهای به تمسخر، دو راه حل برای این موضوع ارائه کردند؛ یکی اختراع ماشین زمان و بازگشت به حداقل 10 سال قبل و دیگری برداشتن چند صفر از پول ملی.
مسئله دوم، تصویر سادهسازانهای است که از حکمرانی ارائه میدهیم. اینکه طوری تصویرسازی کنیم که در نهانخانه حکمرانی دکمهای وجود دارد که با فشاردادن آن قیمت ارز یکچهارم میشود؛ اما هیچکدام از دولتها تاکنون آن را فشار ندادهاند، تمسخر حکمرانی نیست؟
این چه دکمهای است که از دولت نئولیبرال روحانی تا دولت حزباللهی شهید رئیسی تا دولت پزشکیان، نتوانستهاند آن را پیدا کنند و فشار بدهند تا اقتصاد کشور از این وضعیت خارج شود و یکباره ارزش پول ملی 4 برابر شود؟ آیا همه وزرایی که این دولتها داشتهاند نسبت به وجود چنین دکمهای جهل داشتهاند یا دکمه را پیدا کرده بودند؛ اما به سبب تضاد منافع آن را فشار نمیدادند؟ کمی به این تصویری که میسازید از دور نگاه کنید، زیادی خندهدار نیست؟
مسئله سوم، اثر تخدیری است که این دست گزارهها برای مخاطبان خصوصاً مخاطب حزباللهی دارد. تصویری که ساخته میشود این است؛ خیلی از مسائل، پیشپاافتاده و سطحیاند و میتوان خیلیخیلی ساده حلشان کرد. در چشم بههمزدنی میتوان اقتصاد را درست کرد، با یک حرکت میتوان رژیم صهیونیستی را شکست داد و آمریکا را از منطقه بیرون کرد، بهسادگی میتوان پروژه اسلامیسازی دانشگاه را انجام داد و... که البته همه اینها انشاءالله شدنی است؛ اما نه به این سادگی که بعضی فکر و ترویج میکنند و فلسفۀ کار با برنامهریزی را زیر سؤال میبرند و البته متأسفانه وقتی این اتفاقها بهراحتی نیفتاد سرخوردگی و افسردگی برای مخاطب خصوصاً حزباللهیها پدید میآید.
مسئله چهارم، تطهیر تحریمکنندگان غربی است. اینکه بهاشتباه بگوییم مقصر چهار برابر شدن قیمت ارز خودمانیم، نه آمریکا و خودمان تعمّدی نمیخواهیم قیمت پایین بیایید، چه اثر روانیای روی مردمی دارد که زیر فشار اقتصادیاند؟
لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/858361/