زهرا ست آنکه کار شفاعت به دست او ست
اقتصادی
بزرگنمايي:
پیام مازند - به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خراسان رضوی، حجتالاسلام «سید روحالله مؤید» از شعرای آئینی استان خراسان رضوی؛ همزمان با ایام ولادت حضرت فاطمه (س) و روز مادر نوسرودههای خود را به آستان مبارک مادر سادات تقدیم کرد.
روزی که از هیاهوی امکان خبر نبود
روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود
حتی مجال لحظه برای گذر نبود
جز چند نور پاک ز خالق اثر نبود
در ظلمتی که صبر ملائک ز کف ربود
شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود
زهرا رسید و نور، جهان را فرا گرفت
در آسمان تجلیّ توحید پا گرفت
ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت
این نور محض را به بغل مصطفی گرفت
جز مصطفی در عالم اول ولی نبود
لولاک را مشاهده لولا علی نبود
عالم در انتظار هبوط فرشته بود
حوری که نور محض گلش را سرشته بود
خاکی که از شعاع الهی برشته بود
دست قضا به نامه ی این گل نوشته بود
این آفتاب جلوه ای از نور سرمدی است
این نسترن ملیکه ی باغ محمدی است
کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است
او مریم است و لایق شأن پیمبری است
چون آفتاب، سنت او مهرپروری است
قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است
قدیسه هست و بانوی ملک قداست است
قدرش فزون تر از وجنات فراست است
دختر که بود ام ابیها لقب گرفت
همسر که شد حبیبه ی یکتا لقب گرفت
مادر که گشت سرور زن ها لقب گرفت
در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت
با آنکه درک عزت او کار خاتم است
فرصت برای شرح مقامات او کم است
دنیا مجال نیست که او بی نهایت است
هر نکته از کرامت او صد حکایت است
این شاعرانگی سندش در روایت است
روز ظهور فاطمه تنها قیامت است
آن روز قدر فاطمه فهمیده می شود
با حکم او بساط جزا چیده می شود
روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند
یک مشت دلسپرده به دنبال فرصت اند
حتی پیمبران که بزرگان امت اند
چشم انتظار شافع روز قیامت اند
زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست
آری که اختیار قیامت به دست اوست
ای سیب دل ربا که نصیب علی شدی
محبوب مصطفی و حبیب علی شدی
با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی
در ناملایمات شکیب علی شدی
نامت کنار نام خداوند خورده است
جان علی به جان تو پیوند خورده است
در مردمی که جهل به آن ها سوار شد
دختر به گور کردنشان افتخار شد
تو آمدی و عزت زن آشکار شد
این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد
در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست
یک زن تجلی صفت رحمت خداست
خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت
جبریل پر کشیده به بام محبتت
سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت
ایاک نعبد است گواه عبادتت
مادر ندیده ایم به این اوج بندگی
در بندگی نمونه و در کار زندگی
تیغ علی که شهره به هر کارزار شد
خم شد به پای بوسی تو، ذوالفقار شد
میلت انار خواست که او تاج دار شد
پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد
در هر چمن طراوت گل ها به یمن توست
حتی صفای جنت الاعلی به یمن توست
تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود
حوریه ای که چادر او وصله دار بود
همسایه با دعای شبت برقرار بود
آل عبا به محور تو استوار بود
قرآن ناطقی تو و قرآن داورت
بوده است همچون آینه ای در برابرت
ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات
دست قضا و پای قدر در اراده ات
زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات
صبر وحیا دو ویژگی فوق العاده ات
صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود
سعی تو، داد خواه امیر غدیر بود
روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت
جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت
آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت
آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت
این ننگ بر حکومت شان ماند تا ابد
باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد
می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است
دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است
بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است
از چاه آب آوری و خانه شاهد است
وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو
بالا می آمد آب به شوق نگاه تو
روزی که کارنامه ی اسلام دود شد
سکان دین اسیر هوای یهود شد
بی حرمتی، جواب سلام و درود شد
دستت به دست گیری امت کبود شد
راه علی گرفتی و گشتی فدای او
بودی در اوج غربت او آشنای او
انتهای پیام/
مطالب مرتبط در آفتاب عطش از شراره، سوختهای! آب بنوش و حرمله را لعنت کن فیلم/ از انتقامی سخت میترسند صهیون شده ماتِ قدرت حزبالله.
لینک کوتاه:
https://www.payamemazand.ir/Fa/News/853124/